درباره مقدار تخيير در ميان فقها بحثهاى گستردهاى است، ولى همگى معتقدند كه
بايد كمتر از حدّ باشد؛ امّا در اينكه از كداميك از حدود كمتر بوده باشد؟ حدّ زنا
يا كمترين حدود، و يا در هر مورد متناسب گناهى كه انجام يافته؟ در ميان آنها گفتگو
است كه شرح آن در كتب فقهى آمده است.
آنچه در اينجا ذكر آن لازم است اين كه، منظور از تخيير قاضى در انتخاب كميّت و
كيفيّت تعزير، اين نيست كه تمايلات شخصى قاضى در اين مسأله تأثيرى داشته باشد،
بلكه منظور اين است كه دست قاضى باز باشد تا بتواند تناسب را بين جرم و جريمه از
تمام جهات در نظر بگيرد، در حقيقت قاضى ظاهراً مخيّر است، ولى در واقع مخيّر نيست،
زيرا براى هر جرمى مقدار خاصّى از مجازات را تعيين مىكند به اين معنى كه اگر
تناسب جرم و جريمه اقتضا كند، يك ماه زندان، يا بيست ضربه شلّاق در نظر بگيرد،
نمىتواند او را يك ضربه بيشتر يا كمتر شلّاق بزند، يا يك روز بيشتر يا كمتر
زندانى كند و يا يك ريال بيشتر و يا كمتر غرامت نمايد. (دقّت كنيد).
4- تعزيرات در قرآن مجيد
در قرآن مجيد بعضى از موارد تعزيرات ديده مىشود كه نمونهاى براى اين حكم
كلّى اسلامى محسوب مىشود:
الف. داستان متخلّفان جنگ تبوك
توضيح اينكه: در آيه 118 سوره «توبه» مىخوانيم: وَ عَلَى
الثَّلاثَةَ الَّذين خُلِّفُوا حَتّى اذا ضاقَتْ عَلَيْهُمُ الارْضُ بِما رَحْبَتْ
وَ ضاقَتْ عَلَيْهُمْ انْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا انْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهَ الّا
الَيْهِ ثُمَّ ثابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا انَّ اللَّهَ هُوَ التَّوابُ
الرَّحيمُ: «و
(همچنين) آن سه نفر كه (از شركت در جنگ تبوك) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان
قطع رابطه نمودند،) تا آن جا كه زمين با همه وسعتش بر آنها تنگ شد؛ (حتّى) در وجود
خويش، جايى براى خود نمىيافتند؛ (و)