روى هم رفته، از روايات متعددى استفاده مىشود كه علوم امام معصوم عليه السلام
از چند طريق حاصل مىشود: علومى كه به وراثت از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و
سلم و امامان پيشين به آنها رسيده، و يا به صورت دستور العملهايى نوشته شده و در
اختيارشان است كه گاهى در اخبار از آن به عنوان «جامعه» ياد شده است، و هرگاه مسألهاى براى آنان پيش
آيد كه در اين منابع نيست، از سوى خداوند از طريق الهام به قلب يا شنيدن صداى
فرشته آگاه مىشوند (همانگونه كه حضرت مريم عليها السلام آگاه شد).
ولى مسلّم است كه اين وحى، هيچگونه ارتباطى با وحى نبوت ندارد، و از قبيل وحى
حواريين مسيح عليه السلام و مانند آن است، اصولًا در اصطلاح امروز «وحى» معمولًا
به «وحى نبوت» اطلاق مىشود، و اينها را
«الهام» مىنامند، و به گفته مرحوم علامه طباطبايى، چه
بهتر كه ما نيز اينها را الهام بناميم كه با ادب دينى مناسبتر است. [2]
براى توضيح بيشتر در اين زمينه به جلد 26 بحارالانوار، بحث ابواب علوم ائمه
عليه السلام و جلد اوّل اصول كافى باب ان الائمه عليهم السلام محدثون، مراجعه شود.
***
8- چگونگى نزول وحى بر پيامبر صلى
الله عليه و آله و سلم
همانگونه كه قبلًا گفتيم حقيقت وحى براى ما ناشناخته است، چرا كه مربوط به
نوعى درك و ديد است كه از عالم احساس و عقل ما بيرون مىباشد، ما تنها آثار وحى را
مىبينيم، و از اثر پى به مؤثر مىبريم، بنابراين تلاش براى راه يافتن به اين جهان
مرموز بيهوده است، ولى با اين حال پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم يا
امامان معصوم هنگامى كه با سئوالات مربوط به كيفيت وحى رو به رو مىشدند