حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام و حديثى از امام صادق عليه السلام
مىآورديم.
***
7- وحى غير پيامبران (وحى الهامى)
چنانكه در آغاز اين بحث گفتيم «وحى» معناى گستردهاى دارد كه يكى از شاخههاى
آن وحى نبوت و رسالت است، ولى شاخه، ديگر آن الهامى است كه به قلب غير انبيا مىافتد، و يا پيامى
است كه به وسيله بعضى از فرشتگان به غير پيامبران ابلاغ مىشود.
نمونه اوّل همان است كه قرآن درباره مادر موسى مىگويد: «وَأَوْحَيْنا الى أُمِّ مُوْسى أَنْ ارْضِعِيهِ فَاذا خِفْتِ عَلَيْهِ
فَالْقِيهِ فِى الْيَمِّ وَلا تَخَافِى وَلا تَحْزَنِى؛ ما به قلب مادر موسى الهام كرديم كه نوزادت را شيرده، و هنگامى كه بر او (از
دشمنان) ترسيدى او را در دريا (نيل) بيفكن، و نترس غمگين مباش» (قصص 7). نظير همين
معنا درباره حواريون حضرت مسيح عليه السلام نيز آمده است، آنجا كه مىفرمايد: «وَ اذْ أَوْحَيْتُ الَى الْحَوَارِيِّينَ انْ آمِنُوا
بِى وَبِرَسُولِى قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِانَّنَا مُسْلِمُون؛ و بياد آور هنگامى را كه به حواريون وحى فرستادم كه بمن و
فرستادهام ايمان آوريد، گفتند آورديم و گواه باش كه ما مسلمانيم (مائده 111).
و نيز درباره حضرت يوسف، پيش از آنكه به مقام نبوت برسد تعبير به وحى شده
است، در آن هنگام كه برادران تصميم گرفتند، او را در چاه بيفكنند، قرآن مىگويد: «وَأَوْحَيْنَا الَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ
هذا وَ هُمْ لا يَشْعُرُون؛ ما به يوسف در
اين هنگام وحى فرستاديم كه در آينده (هنگامى كه بقدرت خواهى رسيد) آنها را از اين
كارشان با خبر خواهى ساخت، در حالى كه آنها تو را نمىشناسند» (يوسف 15).
اين وحى الهى به قرينه آيه 22 همين سوره، «وحى نبوت» نبوده، بلكه الهامى بود
از سوى خداوند به قلب يوسف، براى اينكه بداند او تنها نيست، و خداوند او را حفظ
مىكند و به قدرت مىرساند و برادران از اين عمل خود پشيمان