responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 225

مى‌گويند، نرسيده‌اند، ولى گام مهمى در اين زمينه به پيش برداشتند. [1]

به طور كلى براى توجيه پديده وحى دو نظريه متفاوت ميان جمعى از فلاسفه قديم و جديد وجود دارد كه هيچ كدام با حقيقت وحى، آن گونه كه از قرآن استفاده مى‌شود، منطبق نيست.

1- جمعى از فلاسفه قديم مى‌گويند: سرچشمه وحى همان‌ «عقل فعال» است، و عقل فعال را وجودى روحانى و مستقل از وجود ما مى‌دانند كه خزانه و منبع تمام علوم و دانش‌هاست، آنها معتقدند پيامبران با «عقل فعال» رابطه نزديك داشتند، و از آن الهام مى‌گرفتند، و حقيقت وحى چيزى جز اين رابطه نيست، اين گروه در حقيقت دليلى بر ادعاى خود ندارند كه وحى همان ارتباط با «عقل فعال» است، و از اين گذشته دليلى بر اثبات خود عقل فعال به عنوان يك منبع مستقل علم و دانش در دست نيست، همان‌گونه كه در مباحث فلسفى گفته شده است.

به اين ترتيب نظريه فوق احتمالى است بر پايه يك احتمال، و فرضيه‌اى است متكى به فرضيه ديگر، و هيچ‌كدام از اين دو فرضيه به ثبوت نرسيده است، و اصولًا چه اصرارى داريم كه دست به چنين توجيهاتى بزنيم؟ همين اندازه بايد گفت: وحى ارتباطى است با جهان ماوراى طبيعت و ذات مقدّس پروردگار، اما چگونه؟ و با چه كيفيت؟ براى ما روشن نيست، ما تنها آثار آن را مى‌بينيم، و به وجود آن پى مى‌بريم، بى‌آن‌كه از ماهيت آن آگاه باشيم، و بسيارند حقايقى كه در جهان به اين صورتند.

2- عقيده جمعى از فلاسفه امروز اين است كه «وحى» همان تجلّى‌ «شعور ناآگاه» يا رابطه مرموزى با حقايق اين جهان است كه گاه از «نبوغ باطنى» و گاه‌


[1]. دائرة المعارف، قرن بيستم، جلد 10، صفحه 712.

نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 225
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست