أَهْلِ الصَّلاةِ وَ الصِّيامِ، وَمِمَّنُ يَاْمُرُ بِالْمَعرُوفِ وَ يْنهى
عَنِ المُنكَرِ، وَلا يُجْزى يَومُ الْقِيامَةِ الّا عَلى قَدْرِ عَقْله؛ انسان ممكن است اهل جهاد و اهل نماز و روزه و از امر
كنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر باشد، اما روز قيامت تنها به اندازه عقلش
به او پاداش داده مىشود»! [1]
12- و در حديثى از امام باقر عليه السلام مىخوانيم: «لا مُصِيْبَةَ كَعَدَمِ الْعَقْلِ؛ هيچ
مصيبتى مانند بىعقلى نيست»! [2]
***
3- مخالفان حاكميت عقل
با تمام اوصافى كه درباره «عقل» گفته شد، و با تمام موقعيتى كه اين گوهر
گرانبهاى انسانى در آيات و روايات دارد با كمال تعجب افرادى را در گوشه و كنار
مىبينيم كه زبان به مذمت عقل گشوده، و از اينكه عاقلند ناليدهاند؟ و از اين سخن
عجيبتر دلايلى است- يا صحيحتر بهانههايى است- كه براى آن ذكر مىكنند.
گاه مىگويند «عقل» انسان را محدود مىكند، و خوب و بد و حلال و حرام و درست و
نادرست بر سر راه انسان مىگذارد، و آزادى انسان را تا حد زيادى سلب مىكند! چه
خوب كه اين عقل نبود و ما از هر نظر آزاد بوديم، آزاد! ...
و گاه مىگويند اين عقل درد آفرين است، انسان هوشيار و حساس آسايشى ندارد، ولى
آدم كم عقل و بى عقل شاد و خرم و خندان است، و به گفته شاعر آنها: