ياد خدا مىافتند و بصيرت مىيابند و حقيقت را درك مىكنند و از دام وسوسههاى
شياطين رهايى مىيابند».
«بصيرت» و «ابصار» كه به معناى بينايى
است گاه با چشم ظاهر صورت مىگيرد و جنبه حسى دارد، و گاه با چشم درون و عقل خرد و
به معناى ادراكات عقلى است، و آيه مورد بحث از آياتى است كه اين واژه در آن به
معناى دوّم به كار رفته است.
قرآن مجيد گاه مىگويد: «انسان نسبت به خويشتن بصيرت و آگاهى دارد؛ بَلِ الأَنسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيْرُةٌ» (قيامت 14) و گاه به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و
سلم مىگويد: «به مردم بگو: اين راه من است كه من و پيروانم با بصيرت كامل همگان
را به سوى خدا دعوت مىكنيم؛ قُلْ هذِهِ
سَبِيْلىِ أَدُعُوْا إلَى اللَّهِ عَلى بَصِيَرةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعنَى» (يوسف 108).
مسلّماً در تمام اين موارد بصيرت به معناى آگاهىهايى است كه از طريق خرد براى
انسان پيدا مىشود.
***
و سرانجام در چهاردهمين و آخرين آيه سخن از «دِرايَت» است، درايت به
معناى هوشيارى و آگاهى بر مسائل پنهان يا غير محسوس، مىفرمايد:
«هيچكس نمىداند فردا چه مىكند؟ و
هيچكس نمىداند در كدام سرزمين از دنيا مىرود؟»
قابل توجه اينكه ماده «درايت» در قرآن مجيد همواره به صورت منفى به كار رفته،
يعنى در مواردى كه صحبت از عدم درايت انسان است و اين نشان مىدهد كه درايت مفهوم
عميقى از درك و فهم دارد كه براى همهكس حاصل نمىشود.
***
از مجموع آيات چهاردهگانه بالا نتايج
زير به دست مىآيد:
1- قرآن «عقل و خرد» انسان را به عنوان يكى از منابع اصيل، معرفت شناخته، و