نام کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 40
تمام جهان را
پر كرده بود، دور و نزديك براى ما مفهومى داشت؟!
همچنين محدود
بودن ما از نظر زمان، گذشته و آينده و حال را در مغز ما ترسيم مىكند، «حال» زمانى
است كه ما در آن زندگى مىكنيم و «آينده» زمانى است كه بعد از ما مىآيد و «گذشته»
زمانى است كه قبل از ما بوده، يعنى در همه جا مقياس وجود ماست.
لذا آنچه
براى ما «زمان گذشته» است، براى كسانى كه يك قرن پيش از ما مىزيسته اند «زمان
حال» و براى كسانى كه دو قرن پيش بودهاند، «زمان آينده» بوده است؟
بنابر اين
براى وجود «بىنهايتى» كه در هر زمان و مكانى هست، اين مفاهيم ابداً معناى ندارد؛
او گذشته و آينده را مانند حال مىداند و مىبيند و همه در پيشگاه او بطور يكسان
حاضرند.
مثلًا: كسى
كه از روزنه كوچكى از درون اطاقى به قافله شترى نگاه مىكند و در هر لحظه يك شتر
را بيشتر نمىبيند، گذشته و حال و آيندهاى در مغز خود براى اين قافله ترسيم
مىكند (چون دريچه ديد او محدود است) امّا كسى كه در بيرون آن اطاق قرار دارد و
تمام قافله را مىنگرد، همه را يكجا در حال حركت مىبيند!
به عبارت
ديگر: براى وجودى كه مافوق زمان و مكان است، همه حوادث در ظرف خود وجود
دارند و در پيشگاه او حاضرند.
اين كه
مىگوييم حوادث آينده الآن وجود ندارد صحيح است، زيرا «الآن» اشاره به زمان حال
است كه ما در آن زندگى مىكنيم، ولى اين دليل بر آن نيست كه آينده حتّى در ظرف خود
وجود ندارد، بلكه هر موجودى در ظرف خود وجود دارد و نمىتوان آنها را از صفحه هستى
بكلّى سلب نمود و مىتوان گفت كه حادثه فردايى امروز نيست، امّا نمىتوان گفت
اصلًا وجود ندارد. (دقّت كنيد)
نام کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 40