نام کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 112
«انَّ اللَّهَ
خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ النّبِيينَ، فَلا نَبِىَّ بَعْدَهُ، وَ خَتَمَ بِكِتابِكُمُ
الْكُتُبَ فَلا كِتابَ بَعْدَهُ وَ انْزَلَ فيهِ تِبْيانُ كُلِّ شَىٍء؛ خداوند به وسيله پيامبر شما باب نبوّت را ختم نمود، ديگر
پس از او پيامبرى نخواهد آمد و با كتاب او به نزول كتاب آسمانى پايان داده، پس از
آن ديگر كتابى نازل نخواهد شد؛ اين كتاب روشنگر همه چيز است!» [1] برخى از آنان
تصرّف نابجاى ديگرى در لفظ «خاتم» نمودهاند و مىگويند كه خاتم در آيه به معناى
مُهر است، ولى هدف از توصيف پيامبر به «خاتم پيامبران» همان تصديق حقّانيّت انبياى
گذشته است؛ زيرا همانطور كه مهر گواهى بر صحّت مضامين يك نامه مىدهد، همچنين
پيامبر اسلام نيز بر صحّت و استوارى همه پيامبران گواه است.
اين تفسير از نظر بىپايگى دست كمى از اوّلى ندارد، زيرا درست است كه مهر بر
صحّت يك نامه گواهى مىدهد، ولى هرگز در لغت عرب سابقه ندارد به شاهد و گواه، خاتم
بگويند بطورى كه اگر كسى پاى نامهاى را امضا كرد و يا بر حادثهاى گواهى داد،
بگويند او «خاتم» است.
گذشته از اين، تصديق انبيا از خصايص پيامبر اسلام نيست و هر پيامبر بعدى نه
تنها مصدّق پيامبر پيشين، بلكه تمام انبياى گذشته بوده است؛ خداوند حضرت مسيح را
چنين معرّفى مىكند: «وَ اذْ قالَ عِيسَى
بْنُ مَرْيَمَ يا بَنى اسْرائيلَ انِّى رَسُولُ اللَّهِ الَيْكُمْ وَ مُصَدِّقاً لِما
بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ التَّوْراةِ؛ و (به ياد
آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما
هستم در حالى كه تصديق كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده [/ تورات] مىباشم». [2] ضمناً بايد
توجّه داشته باشيم كه دلايل قرآنى خاتميّت منحصر به اين آيه نيست، بلكه آيات
متعدّد ديگرى بر خاتميّت رسالت جهانى پيامبر اسلام گواهى مىدهد و براى اختصار فقط
به بيان يك آيه پرداختيم.