نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 94
2- خائف در قلبش حبّ مقام و جاه و اينكه از او ياد مىشود، نيست. امام صادق
(عليه السلام) فرمودند:
«انَّ حُبَّ الشّرف و الذّكر لا
يَكونان فى قلبِ الخائِف الراهِب». [1]
3- خائف قولش، فعلش را تصديق مىكند و امورات پنهانى او موافق امورات آشكار او
است. امام كاظم (عليه السلام) در روايتى در مورد خائف فرمودند:
«... و لا يَكونُ احد كذلك الّا مَنْ
كانَ قولُهُ لِفِعْلِه مصدّقاً و سِرُّه لِعَلانيته موافقاً ...»:
«كسى خائف نمىشود مگر اين كه قولش
مؤيد فعل او و پنهان او موافق آشكار او باشد». [2]
علامات ديگرى نيز در روايات ذكر شده كه مىتوان همه علامات را به يك چيز
برگرداند، و آن منع و نهى كردن نفس است از پيروى هواى نفس، كه قرآن در جملهاى
فرمود: «امّا من خافَ مقام ربّه و نَهَى النفس عن
الهوى ...».
اى برادر مسلك خائفان در پيش گير و به اين نگارنده حقيقر دعا كن تا خوف الهى،
جاى جاى قلبش را فراگيرد و از آنكه بايد بترسد به سوى او فرار كند، زيرا كه فرق
ترس از خالق و ترس از مخلوق همين است. اگر از خالق ترسيدى به طرف او بايد روى ولى
اگر از مخلوق ترسى بايد از او فرار كنى.
انواع خوف
خوف به معنى اعم را پنج قسم دانستهاند:
1- خوف كه براى عصيان كنندگان و گنهكاران است به خاطر ارتكاب گناه است «و لِمَن خاف مقام ربّه جنّتان».
2- خشيت كه براى عالمان است به جهت اين كه خود را در محضر خدا مقصّر مىدانند «انّما يَخْشَى اللّه مِنْ عَبادِه العلماء»[3].
3- «وجل» براى فروتنان و متواضعان است به جهت ترك خدمت، خداوند