نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 590
او به بقاء مىانديشد و بقاء در آخرت است.
بينش و انديشه او چنين عملى را به او توصيه مىكند، زيرا بينش او بينشى توحيدى
است كه خدمت به خلق را بعد از عبادت خالق افضل چيزها مىشمارد. در روايتى از امام
عسكرى (عليه السلام) رسيده كه «دو خصلت است كه بالاى آن چيزى نيست.
يكى ايمان به خداوند و دوّمى نفع رساندن به برادران دينى و انسانى» «خصلتان ليس فوقهما شىء الايمان باللّه و نفع الاخوان».
پرهيزگار مىداند نفس او امر كننده به پليديها است (امّاره به سوء) و دشمنى
شناخته شده است و از اين رو توجه به خواهشهاى آن نمىكند، تا به سختى افتد، سختى
او مايه راحتى مردم و راحتى او مايه ناراحتى مردم است، او ظلم به احدى نمىكند و
جز آسايش خلق به چيزى نمىانديشد.
از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه از پدران خود نقل كردند، در وصيت و
سفارش نبىاكرم (صلى الله عليه و آله) به على (عليه السلام) است كه فرمودند:
«يا على افضل الجهاد مَنْ اصبَحَ
لايَهُمّ بِظُلم احَد»:
«اى على با فضيلتترين جهاد اين است
كه فرد صبح كند و اهتمام به ظلم احَدى نداشته باشد».
نظر پرهيزگاران به آخرت است زيرا آن سراى باقى و محل استقرار ابدى است وَإِنَّ الْاخِرَةَ هِىَ دَارُ الْقَرَارِ[1] و هر عاقلى
خانه اقامت خود را آباد مىكند، نه منزلگاههاى ميان راه را، مولى على (عليه
السلام) مىفرمايند:
«مَنْ عَمَر دارَ اقامته فهو العاقل»:
«كسى كه خانه اقامتى خود را بنا كند و
آباد سازد، او عاقل است». [2]
در جاى ديگر مىفرمايند:
«انّك مخلوق للاخرة فاعمل لها، انّك
لم تُخْلَق للدنيا فازهد فيها»:
«تو اى انسان، براى آخرت آفريده
شدهاى، (تا آنجا سكونت كنى) پس براى آنجا عمل انجام بده و براى دنيا و سكونت در
آن آفريده نشدهاى، پس در