نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 518
چنين و چنان كردى شكر تو چگونه كرد؟ گفت: «بدانست كه آن از جهت من است و
دانستن وى شكر من بود».
عمل شكر به دل آن است كه همه خلق را خير خواهد و در نعمت بر هيچ كس حسد نكند.
عمل به زبان آن است كه با زبان شكر او گويد و الحمدلله زياد بر زبان آرد. عمل
به تن آن است كه هر نعمتى را در جاى خود مصرف كند، خواه آن نعمت اعضاء و جوارح
باشد خواه غير آن. [1]
علت عدم شكرگزارى مردم
علماى اخلاق دو سبب ذكر كردهاند: 1- جهل. 2- غفلت.
1- جهل دارند يا به اصل نعمت و بعضى چيزها را نعمت ندانند و يا فكر مىكنند،
شكر فقط با زبان است و گمان مىكنند اگر مثلا شكر صحت و سلامتى اعضاء و جوارح خود
را كردند كفايت مىكند و مىتوانند ديگر هر استفادهاى كه بخواهند از آنها ببرند،
گرچه مورد رضايت مُنعم و خداوند يگانه نباشد.
2- غفلت از نعمت دارد، هر نعمت عمومى را گرچه مىداند نعمت است، ولى نعمت
نمىشمارد و غافل است و حق آن را بجا نمىآورد. به نَفَسى كه مُمِّد حيات است و
مُفرّح ذات بىتوجه است، مگر اينكه در دود و دَم گرفتار شود آن وقت قدر آن داند،
تا عضوى از او درد نكند قدر آن عضو نداند و اين همچون بندهاى مىماند كه تا وى را
نزنند، قدر نعمت نداند»: «قدر حيات را نمىداند، مگر اينكه به قبرستان رود و ببيند
كه مردگان در آرزوى يك روز عمرند، تا تقصيرهاى خود را با آن جبران كنند، آنها در
حسرت روزى و او در مَسرّت روزها است و قدر نمىداند.
[1]. مىتوانيد به كيمياى سعادت، جلد
2، صفحه 358 تا 362 مراجعه نمائيد و همينطور به محجة البيضاء، جلد 7، بحث شكر ..
نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 518