نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 48
مراتب حلم
گاهى حلم به
صورت كظم غيظ است، كه به آن (تَحَلُّم) گويند، يعنى شخصى ناراحت شده و غيظ مىكند،
ولى خود را كنترل مىنمايد. اگر انسان چنين شد، پس از مدّتى داراى ملكه حلم مىشود
در روايت از مولى على (عليه السلام) است: «مَنْ
تَحَلَّمَ حَلُمَ»: «كسى كه مُتِحَلّم شد و سعى كرد حلم را پيشه كند
حليم مىشود»، «تحلّم» از باب تعفّل است يعنى كارى را با مشقت انجام دادن، مثل
تكلّف، تَكَسُّب، تَعَلُّم. حلم براى كسى نمىآيد مگر با تحلّم، چنان كه علم هم
براى كسى نمىآيد مگر با
تعلّم
«انّما العُلم بالتعلّم و الحِلمُ بالتّحلُّم». [1]
بهترين
حلم، «تَحَلُّم» است و وجه آن روشن است، زيرا تحلّم وسيله رسيدن به حلم است و وقتى
حلم به صورت ملكه درآمده، آنقدرها مشكل نخواهد بود.
گاهى نيز حلم
به صورت سكوت و بى اعتنائى به طرف مقابل است چنان كه در داستان على (عليه السلام)
و قنبر گذشت، و گاهى به صورت جملهاى كوتاه، چنان كه حضرت ابراهيم (عليه السلام)
به آن دشنام دهنده فرمودند: «خدا تو را هدايت كند» و يا در قرآن بود كه مؤمنين در
جواب جاهلين از روى بىاعتنائى گويند «سلام» و گاهى به صورت اخم كردن است، و گاهى
به صورت جواب نيك و حَسَن و گاهى جواب نيكتر و احسن «ادْفَع
بالَتى هِىَ احْسَنْ»[3].
حال برادرم،
حلم را پيشه ساز كه هر چه عقل بيشتر باشد، حلم افزونتر است، حلم عزّتى است كه انفع
و ارفع از آن نيست، اگر عقل خليل و رفيق انسان است، حلم وزير او است، حلم لشكرى
است كه انسان را از مردان جنگى «شجاع» در كارزار
[1]. جامع السعادات، جلد 1، صفحه 298 (روايت از
رسول گرامى (صلى الله عليه وآله) است).