نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 41
تحت تأثير
غضب قرار مىگيرد و تصميمگيرى براى آن مشكل است، بايد صبر كرد تا از حوزه عصبانيت
خارج شد و سپس تصميم گرفت.
در حديثى از
على (عليه السلام) آمده است كه قنبر غلام حضرت روزى از طرف نادانى مورد اهانت واقع
شد، قنبر ناراحت شد، آمد
جواب دهد،
مولى على (عليه السلام) فرمودند:
«مَهلا يا قَنْبَر دَع شاتِمك مِهاناً ترضَ
الرحمن و تسخَط الشيطان و تعاقب عدوَك فَوَ الذّى فَلَقَ الحبَّةَ وَ بَرءَ النَّسَمَة
ما ارْضَى المؤمِنُ رَبَّه بمِثْل الحلم و لا اسْخَط الشيطان بمثل الصمت و لا عوقب
الاحمق بمثل السكوت»:
«آهسته قنبر، دشنام دهنده خود را از روى
بىاعتنائى رها كن تا پروردگار را خشنود و شيطان را غضبناك كنى، و دشمنت را عقوبت
(زيرا عقوبتى براى او بهتر از بىاعتنائى نيست) قسم به خدائى كه دانه را شكافت، و
انسانها را خلق كرد، مؤمن راضى نمىكند، پروردگارش را به مثل حلم و ناراحت نمىكند
شيطان را به مثل سكوت، و احمق و نادان هم عقوبت نمىبينند به مثل سكوت».
[1]
قسم حضرت به
ايجاد كننده دو لحظه حساس كه اوج قدرت و نمايش الهى است، حاكى از اهميت مسئله است،
باز شدن دانه و شكسته شدن دژ محكم پوسته توسط جوانه لطيف، و خلقت اعجابآور انسان،
بسيار پرمفهوم و پرمعنا است، يعنى آن خدائى كه چنين قدرتى دارد، از هيچ چيز مثل
حلم خوشنودتر نمىشود؛ چنانكه دشمن او شيطان هم از هيچ چيزى به مثل سكوت در برابر
نادان ملول و ناراحت نمىگردد.
كارآئى و
نقش بردبارى
معمولا انسان
در تبليغ و سخن و عمل مقابل نادانهاو بى خبرانى قرار مىگيرد كه عكس العملهاى
ناشايسته دارند؛ اگر انسان بخواهد با آنها مقابله به مثل كند،