نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 32
قضائى باشد،
چگونه انسانى كه نمىداند پدر او كيست شخصيت و اصالت پيدا كند، چگونه اين حقارت را
جبران كند، بايد حقارت خود را با قلدرى، هفتتيركشى، چاقوزنى و آدمكشى و گانگسترى
بدست آورد، و بايد به دادگاه كشيده شود، بايد ذلت نفس را با خودكشىها و محروميتها
جبران كند و ...
چگونه اين
موجودى كه نام خود را انسان مىگذارد، حق به خود مىدهد چنين كند، در حالى كه در
منزل خود چنين حقّى را به گياه نمىدهد، يك درخت را باغبان در مقابل نور، هوا، آب
و مواد غذائى قرار مىدهد، و حتى زمين را شخم زده و نرم مىكند تا ريشه آن آزادانه
حركت كند، و گياه آزادانه رشد كند، اگر باغبان ديد كه درخت كج شده، يا از لب ديوار
به خانه همسايه مىخزد يا با درختان ديگر درگيرى پيدا كرده سريعاً او را مهار
مىكند، با چوبى آن را مستقيم مىكند و شاخ و برگ زيادى آن را مىزند، زبان حال
درخت اين است كه من آزادم هر جا بروم و كج شوم، ولى باغبان منطقى، اين آزادى را حق
درخت نمىداند با چوبى او را راست مىكند و گويد آزادى تو در مسير تكامل تو است،
نه در مسير كج شدن و انحراف، هر وقت بخواهى سرمايههاى خود را در مسير كج مصرف كنى
جلوى تو را مىگيرم، و اگر راست نشدى تو را با ارّه متوقف مىكنم، گويا اين مسئله
به اين واضحى براى دنياى امروز حل نشده، به آنها گفته مىشود چرا شهوتها را رها
كردهايد، گويند آزادى است، چرا ظلم و
ستم مىكنيد
گويند آزادى است و هزاران چرا، چرا را با كلمه زيبا و پرمفهموم آزادى جواب
مىدهند، كلمهاى كه اگر زبان داشت فرياد مىزد مرا هم به اسارت كشيديد، و از ظلم
در حق من هم فروگذار نكرديد، اين چه آزادى است كه به قيمت فرو رفتن ملتى در منجلاب
فساد است، مىگويند مسئله حجاب و آميزش زن و مرد حلّ شد، با كدام الگو و معيار حل
شد و با چه قيمتى؟!
فرياد اسلام،
فرياد آزادى است، همانگونه كه نقل شده سرور آزادگان حضرت سيد الشهداء (عليه
السلام) در زمين كربلا خطاب به لشكر عمرسعد فرمود: «انْ
لَم يَكُنْ
نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 32