نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 309
مشكلتر است) و چه دوستى بالاتر و بزرگتر از خداوند كه دوستيش چون خودش
زوالناپذير است!)
2- نعمتهاى بهشتى- زير آنها زوالناپذير و دائمى هستند و نعمتهاى دنيوى و عالم
ماده فناپذير است. [1]
3- كمالات نفسانى كه باقى مانده است مثل علم و حكمت و مكرمتهاى اخلاقى و اعمال
صالح كه سعادت دائمى و لذت ابدى را به همراه دارد، و در مقابل بى اعتنائى آنها به
زينتهاى دنيوى است كه از حدّ و مرز دنياى پست فراتر نمىرود، به خلاف كمالات و
اعمال صالح كه تا آخر همراه انسانند. [2]
دوگونه اشك داريم: اشك غم و اشك شادى، معتقد بودند اشك غم سوزان و اشك شادى
خنك است، از اين رو مىگفتند چشمهايش خنك شده، مولى نيز در اين دو فراز مىفرمايد:
پرهيزگار اگر اشك بريزد اشك خنك شوق نسبت به امور باقى دارد و نسبت به امور
ناپايدار زاهد است و اين اشاره به جهانبينى اسلامى است، جهانبينى يك مسلمان
واقعى و اصيل كه سراى جاودان را بهشت مىداند و مرگ را دريچهاى به جهان باقى، و
لذا از مرگ و شهادت نمىهراسد، دنيا را پل پيروزى مىداند و آگاه است كه روى پل
جاى اقامت نيست، جاى خيمه و خرگاه زدن نيست، محل توقف نيست دنيا گذرگاهى به سوى
آخرت است، حيات دنيوى نه حيات حقيقى بلكه مرگ تدريجى است إِنَّ الدَّارَ الْاخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ[3]
زهد در امورى كه باقى نيست
چند جمله نيز درباره زهد بگوئيم
«زَهادَتُه فيما لا يبقى»:
حقيقت زهد آن
[1]. اين احتمال نيز در شرح نهج
البلاغه ابن ابى الحديد است.
[2]. اين احتمال را مرحوم خوئى و ابن
ميثم دادهاند.