چگونه غافل نشستهايم كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) به «معاذ» فرمودند
: «انّ العبدَ ليُسألُ عن كُحلِ عينيه و عن فَتّه الطّين بِاصْبَعيه و عَنْ
لَمْسِه ثوبَ اخيه»:
«بنده از سرمه چشمانش و از ريختن گل
(و خاك ديوار مردم) با دو انگشتش (كه از روى بازى به ديوار مىكشد) و از دست زدن
به پيراهن برادرش سؤال مىشود». [2]
معاقبه
بعد از محاسبه اگر معلوم شد كه نفس تقصير كرده، و دست به ارتكاب معاصى زده،
بايد به او مهلت نداد كه مهلت دادن همان و ارتكاب معاصى و مانوس شدن با آن همان، و
اگر مثل كودك به شير مادر، به معصيت انس گرفته و از آن تغذيه كرد، جدا كردن آن از
ارتكاب معصيت دشوار است.
اگر لقمه مشتبهى از روى شهوت نفسانى خورده، بايد با گرسنگى شكم را تنبيه كرد،
و اگر به نامحرم نظر كرده، بايد چشم را از نظر كردن منع كرد، و همين طور سائر
اعضاء و جوارح!
طلحه نقل كرده كه روزى مردى لباسش را كند و شروع كرد در هواى گرم (كه زمين داغ
بود) خود را در خاك ماليدن، و به نفس خود مىگفت: بچش كه عذاب جهنم شديدتر و گرمتر
از اين است! آيا مثل مردهاى در شب و فرد بيهودهاى در روز
هستى! طلحه مىگويد: پيامبر (صلى الله عليه و آله) در زير درختى بودند، وقتى
او را ديدند، نزديك آمدند، آن مرد گفت نفس من بر من غلبه كرده است پيامبر (صلى
الله عليه و آله) فرمودند «آيا چارهاى جز اين نبود؟» (گويا مرد گفته باشد، نه،
فقط به اين صورت نفس من تنبيه مىشود) پيامبر
[1]. بحار الانوار، جلد 73، صفحه 69
(دو روايت اخير در ميزان الحكمه، جلد 2، صفحه 412 نيز آمده است).