نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 274
يُعَرفُ بِها و يُشْهَد عليها ... و للغافِل ثلاثُ علامات: اللَّهوُ وَ
السَّهو و النِّسيان»:
«اى فرزندم براى هر چيز نشانهاى است
كه با آن شناخته مىشود و شهادت بر آن داده مىشود ... و براى غافل سه نشانه است
مشغول شدن به كارهاى بىارزش، و اشتباه و خطا كردن و فراموشى». [1]
در سوره انبياء، آيات 1 و 2 و 3، اشارهاى به علامت غافل شده است، آنجا كه
مىفرمايد: اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ
فِى غَفْلَة مُّعْرِضُونَ* مَا يَأْتِيهِمْ مِّنْ ذِكْر مِّنْ رَّبِّهِمْ مُّحْدَث
إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ* لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ ...: «حساب مردم نزديك شد و آنها در بىخبرى اعراض كننده هستند*
هيچ پندى جديد از طرف پروردگاراشن نيامد، مگر اين كه شنيدند و بازى كردند* قلبهاى
آنها لهو و مشغول به كارهاى بىارزش بود».
مرحوم علامه طباطبائى مفسر بزرگ قرآن در ذيل اين آيات مىفرمايد: «غافل بودن
آنها براى اين بود كه تعلق به دنيا پيدا كرده و به بهره بردن از آن مشغول بودند، و
قلوب آنها از دوستى و حبّ دنيا پر شده بود به طورى كه جائى براى ياد حساب قيامت
نبود كه متأثر از آن شوند، حتّى اگر تذكر به آنها داده مىشد متذكر نمىشدند و اين
همان غفلت
است، زيرا امرى چنانكه اگر از اصل تصور نشود مورد غفلت قرار مىگيرد، اگر آن
طور كه بايد تصور شود نيز تصور نشود، و حقّ تصور آن اداء نشود به طورى كه تأثير در
نفس گذارد، مورد غفلت قرار مىگيرد (پس نه اينكه حساب روز قيامت به طور كلى در
انديشه آنها نبود، و غافل محض بودند، بلكه چه بسا تصور هم كرده بودند، اما آنطور
كه بايد و شايد به آن نمىپرداختند، كه متأثر شوند، و لذا اين هم خود غفلتى است!) [2]
سپس آيه دوم را به عنوان تعليل آيه اول مىگيرند، كه غفلت علت بازى و