نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 155
گرچه در چين باشد، گويا آخرين نقطه شناخته شده در دنيا در آن زمان، چين بوده
است.
در مورد عدم وجود مرز براى مقدار تلاش فرمودند
: «لَو يَعْلمُ النّاس ما فى طَلَب العِلْم لَطَلَبُوه و لو بِسَفك المُهَجْ و
خَوضِ اللُّجَجْ»:
«اگر مردم مىدانستند ارزشى را كه در
يادگيرى دانش است، هر آينه طلب مىكردند، آن را گرچه به ريختن خون دل و فرو رفتن
در درياها باشد». [1] يعنى آن
قدر ارزش دارد كه اگر احتمال كشته شدن يا فرو رفتن در دريا هم باشد اين مقدار تلاش
روا است (اين حديث كنايه از تحمل نهايت مشقت است، در آن زمان رفتن به اعماق دريا
بسيار مشكل بوده است).
در مورد عدم محدوديت از لحاظ استاد فرمودند
«الحِكْمَةُ ضالَّةُ المُؤمن اخَذَها
حيث وَجَدَها»:
«دانش گمشده مؤمن است هر جا بيابد،
مىگيرد»؛ انسان گمشده باارزش خود را گرچه در دهان شير باشد مىگيرد؛ البته جاى
تذكر است كه در روايات سفارش شده، دقت كنيد از چه كسى علم مىآموزيد، اين گونه
روايات در موردى است كه همان علمى كه نزد فرد غيرصالح است، نزد صالح هم هست كه در
صورت تخيير بايد صالح انتخاب شود، زيرا علم غذاى روح است و اگر از غيرصالح گرفته
شود، ممكن است غذائى مسموم در ضمن غذاهاى مطلوب به خورد انسان بدهد، از اين رو اگر
مملكت ما مخير شد كه از افراد و اساتيد مؤمن در داخل كشور استفاده كند، يا از
افراد ملحد و كافر غرب، بايد از رفتن دانشجويان به خارج ممانعت كند، ولى اگر علمى
است كه در نزد اساتيد ما نيست، يا به نحو مطلوب در نزد آنها نيست ناچاريم دانشجو
به خارج بفرستيم و اين همان است كه مىفرمايد: مؤمن دانش را مىگيرد هرجا بيابد،
گرچه از دهان كفّار در بلاد كفر!
اما عدم وجود مرز از نظر شكل و محتوى و كيفيت علم آموزى، در آيات و روايات
تعبيرات مختلفى است كه از هر چيز
علم آموزيد، از شهرهاى نابوده شده
[1]. اين حديث را در مقدمه كتاب
معالم، صاحب معالم نقل كرده است ..
نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 155