نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 154
حرص در اين مورد مذموم است.
از اين رو در قرآن خداوند بنىاسرائيل و قوم يهود را مذمت كرده زيرا حريص بر
حيات و زندگى دنيوى شدند ولَتجِدَنّهُم احْرَصَ
النّاس على حيوة: «مىيابى آنها را حريصترين مردم بر زندگى
دنيا». [1]
به خلاف مثالهاى اول كه حرص در آنها بار مذموم ندارد، چنانكه مولى على (عليه
السلام) در اين خطبه حرص در علم را از صفات متقين مىشمارد، و خداوند پيامبر (صلى
الله عليه وآله) را حريص بر هدايت مردم معرفى مىكند: لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ
عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ ... «آمد شما را رسولى از خود شما، دشوار است بر او رنج شما، حريص است بر اسلام
آوردن و هدايت شما ...». [2] يا در جاى ديگر مىفرمايد: إِنْ
تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ ... «اگر حريص باشى
بر هدايت آنها ...». [3]
پس ملاك خوبى و بدى حرص، در متعلق آن است؛ اگر چيزى باشد كه قابليت علاقه شديد
را دارد، حرص بر آن ممدوح وگرنه مذموم است.
گفتيم كه اگر پرهيزگاران براى هر كارى حدّ و مرزى داشته باشند، ولى براى علم
حد و مرزى قائل نيستند و اصولا اسلام حدّ و مررزى براى علم قرار نداده است نه حد
زمانى و نه مكانى، نه از نظر مقدار تلاش و كوشش نه از نظر استاد نه از نظر مشكل و
چگونگى علم آموزى.
اما حد زمانى ندارد، زيرا فرمودند:
«اطْلُبُ العِلمَ من المَهْد الى
اللَّحْد»
تاريخ شروع تعليم از درون گهواره و فارغ التحصيل شدن آن چشم بر هم گذاردن براى
هميشه و مرگ است (زگهواره تا گور دانش بجوى).