نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 118
امام سجاد (عليه السلام) در دعاى ابوحمزه چقدر عالى مىفرمايد: «و ما قَدْرُ اعمالنا فى نِعَمِك وَ كَيفَ نَستَكثِرُ
اعمالا نُقابِل بها كَرَمَك»: «ارزش اعمال ما
در برابر نعمتهاى تو چيست و چگونه زياد تلقّى كنيم اعمالى را كه به وسيله آن با
كرم تو مقابله مىكنيم».
در جاى ديگر از همين دعاى شريف مىفرمايد: «افَبِلسانى هذا الكالّ اشْكُرُكَ أم بِغايَة جُهْدى فى عَمَلى ارضيك و ما
قَدرُ لسانى يا رَبّ فى جَنْب شُكرك و ما قَدْرُ عَمَلى فى جنب نِعَمِكَ و
احسانِك»: «آيا با اين زبان الكن شكر تو گذارم، يا به
نهايت تلاشم در عملم راضيت كنم، و ارزش زبان من اى پروردگارم در كنار شكر تو چيست،
و ارزش عمل من در كنار نعمتها و احسان تو چيست؟!»
آرى تمام عبادات عمر مرا اگر جمع كنند، كجا مىتواند، در مقابل يك نعمت الهى
مقابله كند. آيا مىشود نعمت چشم و زبان و لب را همين سه تا را كه در آيه قرآن
آمده: أَلَمْ نَجْعَلْ لَّهُ عَيْنَيْنِ-
وَلِسَاناً وَشَفَتَيْنِ[1] شكر گزارد، آيا تأمل در اين نعمتها كردهاى كه بخش عظيمى
از مُدركات و يافتههاى ما از طريق چشم است و زبان وسيله انتقال معلومات است،
آيادقت در كار اين تكّه گوشت كوچك كردهاى كه در فضاى كوچك دهان چه مىكند، و چه
نمايشى از تحرك و اعجاز مىدهد، آيا فكر كردهاى اگر لب نداشتى، قادر به خوردن غذا
نبودى، قادر به حفظ آب دهان خود نبودى، و بسيارى از مخارج حروف را نمىتوانستى
اداء كنى و چقدر نازيبا مىشدى؟!
خدايا تو خود مىدانى كه ما قادر به شكرگزارى نيستيم، و اى كاش به اندازه آن
پرنده كوچكى كه در روز عيد، ران ملخى به مجلس جشن سليمان (عليه السلام) برد،
باشيم، شما خوب دقت كنيد كه پرنده كوچكى مىخواهد براى سليمان (عليه السلام) هديه
برد، كدام سليمان، سليمانى كه قرآن درباره او مىگويد: باد مسخر او بود كه هر صبح
تا ظهر و هر ظهر تا شب به اندازه يك ماه راه مىپيمود، چشمه مس (مذاب) براى او
روان