گريه مادرى
كه از ديدن فرزند دلبند گمشده خويش، پس از چندين سال، سر داده مىشود، و يا گريه
شادى آفرين و رضايت بار عاشق پاكبازى كه پس از يك عمر محروميّت، معشوق خود را
مىيابد گريه شوق است.
قسمت زيادى
از حماسههاى كربلا شوق آفرين و شورانگيز است و به دنبال آن سيلاب اشك شوق به خاطر
آن همه رشادتها، فداكارىها، شجاعتها، آزادمردىها، و سخنرانىهاى آتشين مردان و
زنان به ظاهر اسير، از ديدگان شنونده سرازير مىگردد؛ آيا اين گريه دليل بر شكست
است؟
2.
گريههاى عاطفى
آنچه در درون
سينه انسان جاى دارد «قلب» است نه «سنگ»! و اين قلب كه ترسيم كننده امواج عواطف
انسانى است، به هنگام مشاهده منظره كودك يتيمى كه در آغوش مادر در يك شب سرد
زمستانى، از فراق پدر، جان مىدهد به لرزه در مىآيد و با سرازير كردن سيلاب اشك،
خطوط اين امواج را در صفحه صورت ترسيم كرده و نشان مىدهد كه قلبى زنده و سرشار از
عواطف مردمى است.
آيا اگر با
شنيدن حادثه جان سپردن يك طفل شيرخوار در