نام کتاب : آيين ما( اصل الشيعة) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 54
ولى بايد
توجه داشت كه اين موضوع دو شرط اساسى دارد:
شرط اوّل اين
است كه باب «مجادلات مذهبى» به كلى بسته شود واگر كسى مايل بود درباره مذهب خود
بحث نمايد طورى بحث كند كه برخورد به ديگران نداشته باشد و بوى بدگويى و توهين به
ديگرى ندهد.
اما شرط دوم
كه از نظر اهميّت شايد در درجه اوّل باشد اين است كه هر فرد مسلمانى محبّت ساير
برادران مسلمانش را در كانون دل خويش پرورش دهد، و آنچه براى خود مىخواهد براى
آنها نيز بخواهد. قلب خود را از هرگونه آلايش كينه و حسد پاك كند.
[1]
[1] آيا نبايد دستكم تغيير مختصرى در طرز
بحثهاى آنها، در لحن نوشتههاى آنان پيدا شود، ولى بدبختانه باز شيعه در نظر آنها
همان بدعت گذارها! هستند.
كار به
جايى رسيده كه اين كينههاى آميخته به تعصب شديد دامنگير خلفاى فاطمى مصر كه آن
همه خدمت به آن كشور كهنسال كردند نيز شده، گاهى آنها را «لامذهب» مىدانند، گاهى
در «نسب» آنها شك مىكنند! گاهى مىگويند نسبشان به يك نفر يهودى مىرسد! گاهى
مىگويند ملحدند!
با اينكه
خدمات بزرگ خلفاى فاطميين به جهان اسلام (عموماً) و به مصر (خصوصاً) فراموش شدنى
نيست، اين رجال برجستهاى كه بجز «تشيّع» هدف آن همه تيرهاى تهمت قرار گرفتهاند
از بزرگترين ناشران علوم و معارف اسلامى بودند، درباره آنها همين بس كه مهمترين
تاج افتخار مصر، و كهنسالترين مركز علمى اين كشور، يعنى «دانشگاه الازهر» به دست
فاطميان پايه گذارى شد و الآن كه بيش از هزار سال از تأسيس آن دانشگاه مىگذرد
بزرگترين مركز علمى جهان سنّت محسوب مىشود و هزاران دانشمند از آن برخاستهاند،
آيا اين عمر طولانى، و اين توسعه و بركت، خود دليل روشن بر خلوص نيّت وپاكى فطرت
بانيان آن نيست كه چنان خدمت پرارزشى را به جهان اسلام كردند.
ولى با اين
حال خلفاى فاطمى همان ملحدها! همان مشكوك النسبها! همان و همانها ... هستند!
عجيبتر
اينكه باز افرادى مثل دكتر «عبداللطيف حمزه» در كتاب خود «الحركة الفكرية»
مىنويسد: «شيعهها هر شب بعد از نماز مغرب در كنار سردابى كه در «سامرا» است
ايستاده و فرياد مىزنند اى امام منتظر، بيرون بيا! ... بيرون بيا!».
يعنى، همان
تهمت خنده آورى را كه بعضى از متعصبين خرافى چند قرن پيش به شيعه مىزدند عيناً
تكرار نموده است، بدون اينكه كوچكترين تحقيقى درباره صحت و سقم اين مطلب بنمايد
نام کتاب : آيين ما( اصل الشيعة) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 54