تعبير به «بَدا» كه به معناى پيدا شدن رأى جديد است، نشان مىدهد كه قبلًا چنين تصميمى در
مورد يوسف نداشتند، و اين عقيده را احتمالًا همسر عزيز مصر، براى اولين بار
پيشنهاد كرد و به اين ترتيب، يوسف عليه السلام بىگناه به گناه پاكى دامانش، به
زندان رفت و اين نه اولين بار بود و نه آخرين بار كه انسان شايستهاى به جرم پاكى
به زندان برود. [2]
[بداء:]
«بداء» در لغت به معناى آشكار شدن و وضوح كامل است و به معناى پشيمانى نيز آمده؛
زيرا شخصى كه پشيمان مىشود حتماً مطلب تازهاى براى او پيدا مىشود.
بدون شك «بداء» به اين معنا در مورد خداوند معناى ندارد و هيچ آدم عاقل و دانايى ممكن نيست
احتمال بدهد مطلبى بر خدا پوشيده باشد و سپس با گذشت زمان بر او آشكار گردد؛
اصولًا اين سخن كفر صريح و زنندهاى است و لازمه آن نسبت دادن جهل و نادانى به ذات
پاك خداوند است و ذات او را محل تغيير و حوادث دانستن. حاشا كه شيعه اماميه چنين
احتمالى را درباره ذات مقدس خدا بدهند.
آنچه شيعه نسبت به معناى «بداء» اعتقاد دارد و روى آن اصرار و پافشارى مىكند و طبق آنچه
در روايات اهل بيت عليهم السلام آمده: ما عرف
اللَّه حق معرفته من لميعرفه بالبداء «آن كس كه خدا
را با بداء نشناسد او را درست نشناخته است». [3]
«بُدْن» (بر وزن قدس) جمع «بدنة» (بر وزن عجله) به معناى شتر بزرگ و چاق و گوشت دار است. و
از آنجا كه چنين حيوانى براى مراسم قربانى، اطعام فقرا و نيازمندان مناسبتر است،
مخصوصاً روى آن تكيه شده؛ و گرنه مىدانيم چاق بودن حيوان قربانى از شرائط الزامى
نيست. همين مقدار كافى است كه لاغر نبوده باشد. [4]