نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 96
[بأساء:]
«وَالصَّابِرينَ
فِي الْبَأْساءِ»
«بأساء» در اصل، به معناى شدت و رنج است و به معناى جنگ نيز به كار مىرود، همچنين در
قحطى، خشكسالى و فقر و مانند اينها. [1]
[بِأَعْيُنِنَا:]
«تَجْري
بِأَعْيُنِنَا جَزآءٍ»
تعبير «بِأَعْيُنِنَا» (در برابر ديدگان ما) كنايه لطيفى است از توجّه مخصوص و مراقبت كامل از چيزى،
چنان كه در آيه 37 سوره «هود» نيز در بخش ديگرى از همين داستان مىخوانيم: «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا؛ به او وحى كرديم كه در برابر ديدگان ما و بر طبق وحى ما
كشتى را بساز».
بعضى از مفسران، اين تعبير را اشاره به انسانهاى با فضيلتى دانستهاند كه
سوار بر كشتى بودند؛ بنابراين، جمله «تَجْرِي
بِأَعْيُنِنَا» يعنى آن كشتى، بندگان خالص و مخلص ما را همراه
مىبرد، ولى با توجّه به موارد استعمال اين تعبير در آيات ديگر قرآن، تفسير اول
صحيحتر به نظر مىرسد.
اين احتمال نيز داده شده كه،
«بِأَعْيُنِنَا» اشاره به فرشتگانى است كه در امر هدايت «كشتى
نوح» دخالت داشتند؛ ولى اين تفسير نيز، به همان دليلى كه در بالا گفته شد، ضعيف
است. [2]
[بَثّ:]
«إِنَّمآ أَشْكُوا
بَثِّي»
«بَثّ» به معناى پراكندگى است، چيزى كه نمىتوان آن را كتمان كرد و در اينجا به
معناى اندوه آشكار و پراكندگى خاطر است. [3]
[بحر:]
«يَعْلَمُ مَا فِي
الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»
«بحر» در اصل، به معناى محل وسيعى است كه آب زياد در آن مجتمع باشد؛ و معمولًا به
درياها و گاهى به نهرهاى عظيم نيز گفته مىشود. بعضى گفتهاند: «بحر» به معناى
شهرهايى است كه در كنار دريا است؛ و بعضى گفتهاند: «بحر» به معناى مناطق حاصلخيز و پر باغ و زراعت
است! ما دليلى بر اين گونه، تكلفات نمىبينيم، چرا كه «بحر» معناى معروفى دارد، كه همان «دريا» است و فساد
در آن، ممكن است به صورت كمبود مواهب دريايى و يا ناامنىها و جنگهايى كه در
درياها به وقوع