نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 76
[إنْتَبَذَتْ:]
«إِذِ انْتَبَذَتْ
مِنْ أَهْلِها»
كلمه «إِنْتَبَذَتْ» از مادّه «نبذ» به گفته «راغب» به معناى دور انداختن اشياء غير قابل ملاحظه است؛ و اين تعبير، در سوره «مريم» شايد اشاره به
آن باشد كه «مريم» به صورت متواضعانه، گمنام و خالى از هر گونه كارى كه جلب توجّه كند، از جمع
كنارهگيرى كرد و آن مكان از خانه خدا را براى عبادت انتخاب نمود. [1]
[إِنْتَثَرَتْ:]
«وَإِذَا
الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ»
«إِنْتَثَرَتْ» در اصل از مادّه «نثر» (بر وزن نصر) به معناى پراكنده ساختن و «انتثار» به معناى
پراكنده شدن؛ و از آنجا كه پراكنده شدن ستارگان (همانند گردنبندى كه رشته آن
گسيخته باشد) سبب مىشود هر كدام در گوشهاى بيفتد، بسيارى از مفسران آن را به
معناى سقوط ستارگان تفسير كردهاند، و اين لازمه معناى پراكندگى است. [2]
[إنْتَصِر:]
«أَنِّي مَغْلُوبٌ
فَانْتَصِرْ»
«انْتَصِر» از مادّه «نَصر- انتصار» به معناى يارى طلبيدن است (همانگونه كه در آيه 41 سوره «شورى» آمده است)؛ ولى
در اينجا به معناى انتقام گرفتن تفسير شده، انتقامى از روى حساب، عدل و حكمت. بعضى
نيز گفتهاند در تقدير «انْتَصِرْ لِى» بوده است (يعنى مرا يارى كن). [3]
[إنتظار:]
«فَهَلْ
يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّةَ»
«انتظار» از مادّه «نَظَر» معمولًا به حالت كسى گفته مىشود كه از وضع موجود ناراحت است و براى ايجاد
وضع بهترى تلاش مىكند.
فى المثل بيمارى كه انتظار بهبودى مىكشد، يا پدرى كه در انتظار بازگشت فرزندش
از سفر است، از بيمارى و فراق فرزند ناراحتند و براى وضع بهترى مىكوشند.
همچنين تاجرى كه از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن بحران
اقتصادى مىباشد اين دو حالت را دارد «بيگانگى با
وضع موجود» و «تلاش براى
وضع بهتر».
بنابراين، مسأله انتظار حكومت حق و عدالت «مهدى» عليه السلام و قيام مصلح
جهانى در واقع مُركّب از دو عنصر است، عنصر «نفى» و عنصر «اثبات».
عنصر نفى همان بيگانگى با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهترى بودن است.