نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 71
توصيف هم بوده باشد مسلماً در اينجا منظور توصيف بى پايه و بى اساس است؛ چرا
كه در صدر و ذيل آيه فوق، قرائنى است كه دلالت بر اين معنا مىكند؛ از يكسو، به
عنوان تعجب مىگويد: ببين چه مثلهايى مىزنند؟! و از سوى ديگر، مىگويد:
توصيفهايى، كه سبب گمراهى غيرقابل بازگشت آنها مىشود. [1]
[أَمَد:]
«أَمْ يَجْعَلُ
لَهُ رَبِّي أَمَداً»
«أَمَد» (بر وزن صمد) به معناى زمان است؛ با اين تفاوت كه به گفته «راغب» در «مفردات»، «زمان» شامل ابتدا و
انتها هر دو مىشود، ولى «أَمَد» تنها به انتهاى زمان چيزى مىگويند. و نيز گفتهاند: «أَمَد» و «ابد» از نظر معنا به
هم نزديكند، با اين تفاوت كه «ابد» مدت نامحدود را شامل مىشود، در حالى كه «أمد» مدت محدودى را،
هر چند طولانى باشد. [2]
[أَمْدَدْنَاهُمْ:]
«وَأَمْدَدْنَاهُمْ
بِفاكِهَةٍ»
«أَمْدَدْنَاهُمْ» از مادّه «امداد» در اينجا به معناى ادامه و افزايش و اعطا است؛ يعنى
ميوهها و غذاهاى بهشتى آن چنان نيست كه با تناول كردن كمبودى پيدا كند، و يا
همچون ميوههاى دنيا كه در فصول سال، نوسان زيادى دارد تغييرى در آن حاصل شود،
بلكه هميشگى، جاودانى و مستمر است. [3]
[أَمَدَّكُمْ:]
«أَمَدَّكُمْ
بِأَنْعامٍ وَبَنِينَ»
«أَمَدَّكُمْ» از مادّه «امداد» در اصل به اين گفته مىشود كه امورى را پشت سر هم و به طور منظم قرار دهند؛ و
از آنجا كه خداوند نعمتهايش را به طور دائم و تحت نظام خاصى به بندگان ارزانى
مىدارد، از آن تعبير به «امداد» شده است. [4]
[أمر:]
«مُسَخَّراتٍ
بِأَمْرِه»
منظور از «امر» قوانين و نظاماتى است كه به فرمان پروردگار در عالم هستى حكومت مىكند و آنها
را در مسير خود رهبرى مىنمايد؛ منظور از «امر» در سوره «سجده»، «دين
و مذهب» است. [5]
[إِمْر:]
«لَقَدْ جِئْتَ
شَيْئاً إِمْراً»
«إِمْر» (بر وزن شمر) به كار مهم شگفتآور و يا بسيار زشت گفته مىشود. [6]