نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 627
غيبتكننده و «لمزه» به معناى عيبجو است.
بعضى ديگر، «همزه» را به معناى كسانى كه با اشارت دست و سر عيبجوئى مىكنند و
«لمزه» را به معناى كسانى كه با زبان اين كار را انجام مىدهند، دانستهاند.
بعضى «اولى» را اشاره به عيبجوئى روبرو، و «دومى» را به عيبجوئى پشت سر
مىدانند.
بعضى، اولى را به معناى عيبجوئى آشكار، و دومى را عيبجوئى پنهان و با اشاره
چشم و ابرو شمردهاند.
و گاه گفته شده كه هر دو به معناى كسى است كه مردم را با القاب زشت و زننده
ياد مىكند. ولى از مجموع كلمات ارباب لغت استفاده مىشود كه اين دو واژه به يك
معنا است، و مفهوم وسيعى دارد كه هر گونه عيبجوئى و غيبت و طعن و استهزاء به وسيله
زبان و علائم و اشارات و سخنچينى و بدگويى را شامل مىشود. [1]
[هَمْس:]
«فَلا تَسْمَعُ
إِلَّا هَمْساً»
«هَمْس» (بر وزن لمس) آن چنان كه «راغب» در «مفردات» مىگويد: به معناى صداى آهسته و
پنهان است. و بعضى آن را به صداى آهسته پا (پاهاى برهنه) تفسير كردهاند. و بعضى
به حركت لبها، بى آن كه صدايى از آن شنيده شود كه تفاوت زيادى با هم ندارند. [2]
[هُنَالِكَ:]
«مَّا هُنَالِكَ
مَهْزُومٌ»
«هُنَالِكَ» به معناى «آنجا» و براى اشاره به بعيد است، به همين دليل، جمعى آن را اشاره
به شكست مشركان در جنگ «بدر» مىدانند كه در نقطه نسبتاً دوردستى از «مكّه» واقع شده. [3]
[هَنِىء:]
«وَ اشْرَبُوا
هَنيئاً»
«هَنِىء» از مادّه «هِناء» (بر وزن مليح) به گفته «راغب» در «مفردات» هر چيزى است كه مشقتى به دنبال
ندارد، و ناراحتى توليد نمىكند، و لذا به غذا و آب گوارا «هَنِىء» گفته مىشود، گاه به زندگى گوارا نيز اطلاق
مىگردد. و اين اشاره به آن است كه: ميوهها، غذاها و نوشابههاى بهشتى، همانند آب
و غذاى دنيا نيست كه گاه آثار سوئى در بدن مىگذارد يا عوارض نامطلوبى به دنبال
دارد. [4]