نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 612
[وِزْر:]
«وازِرَةٌ وِزْرَ
أُخْرَى»
«وِزْر» به معناى بار سنگين است، و به معناى مسئوليت، نيز مىآيد؛ چرا كه آن هم
يكبار سنگين معنوى بر دوش انسان محسوب مىشود، و اگر به وزير، وزير گفته مىشود،
به خاطر آن است كه: بار سنگينى از ناحيه امير، يا مردم بر دوش او گذارده شده است.
و از «وَزَر» (بر وزن نظر) گرفته شده كه به معناى پناهگاه در كوه است، و گاه به معناى
مسئوليت نيز آمده است و گناهان را نيز به همين جهت «وزر» مىگويند كه بار سنگينى است بر دوش گناهكار. [1]
[وَزَر:]
«كَلَّا لا وَزَرَ»
«وَزَر» (بر وزن قمر) در اصل، به معناى پناهگاههاى كوهستانى و مانند آن است و در آيه
مورد بحث به معناى هر گونه پناهگاه است. [2]
[وزع:]
«وَالطَّيْرِ
فَهُمْ يُوزَعُونَ»
«يوزعون» از «وزع» هم به معناى بازداشتن و هم به معناى حرص و علاقه شديد به چيزى آمده است كه
انسان را از امور ديگر بازمىدارد. [3]
[وَزن:]
«وَ الْوَزْنُ
يَوْمَئِذٍ»
«وَزن» به معناى مصدرى است، يعنى «وزن كردن»، و اين كلمه مبتدا و «الحَقّ» خبر آن
است، گر چه احتمالات ديگرى در تركيب جمله فوق داده شده ولى آنچه گفتيم از همه
نزديكتر است. [4]
[وَزِير:]
«وَزيراً مِّنْ
أَهْلِي»
«وَزِير» از مادّه «وزر» در اصل، به معناى بار سنگين است، و از آنجا كه وزيران بسيارى از بارهاى سنگين
را در كشوردارى بر دوش دارند، اين نام بر آنها گذارده شده است. و نيز كلمه «وزير»
به معاون وياور اطلاق مىشود. [5]
[وسط:]
«جَعَلْنَاكُمْ
أُمَّةً وَسَطاً»
«وسط» در لغت هم به معناى حد متوسط در ميان دو چيز آمده، و هم به معناى جالب، زيبا
و عالى و شريف، و اين هر دو ظاهراً به يك حقيقت باز مىگردد؛ زيرا معمولًا شرافت و
زيبايى در آن است كه چيزى از افراط و تفريط دور باشد و در حد اعتدال قرار گيرد. [6]