responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 591

[نَعْجَة:]

«تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً»

«نَعْجَة» به معناى‌ «ميش» (گوسفند ماده) است، و به گاو وحشى و گوسفند كوهى ماده، نيز گفته مى‌شود. [1]

[نعم:]

«لَكُم بَهيمَةُ الأَنْعامِ»

«نعم» اگر به صورت مفرد استعمال شود به معناى شتر است، اما اگر به معناى جمع باشد شتر، گاو و گوسفند را شامل مى‌شود (مفردات راغب، مادّه نعم). [2]

[نَعْمَلُ:]

«أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صالِحاً»

تعبير به‌ «نَعْمَلُ» از مادّه‌ «عَمَل» كه فعل مضارع است، و دليل بر استمرار مى‌باشد نيز تأكيدى است بر اين كه ما پيوسته مشغول اعمال ناصالح بوديم. [3]

[نَعِيْم:]

«لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ»

«نَعِيْم» كه از مادّه‌ «نعمت» است، معناى گسترده‌اى دارد كه همه انواع نعمت‌هاى مادى و معنوى را شامل مى‌شود، حتى نعمت‌هايى كه براى ما محبوسان زندان تن در اين دنيا قابل درك نيست‌ «راغب» در «مفردات» مى‌گويد: «نَعِيْم» به معناى «نعمت بسيار» است (النَّعِيْمُ النِّعْمَةُ الْكَثِيْرَةُ).

«نَعِيم» در سوره‌ «انفطار» به معناى بهشت جاودانى است و اين كه به صورت «نكره» ذكر شده، براى بيان اهميت، گستردگى و عظمت اين نعمت است كه هيچ كس جز خدا وسعت و عظمت آن را به درستى نمى‌داند، و انتخاب «نَعِيم» كه صفت مشبّهه است در اينجا تأكيدى است بر بقاء و استمرار اين نعمت؛ زيرا اين مفهوم معمولًا در صفت مشبّهه نهفته شده است. [4]

[نُغادِر:]

«فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ»

«نُغادِر» از مادّه‌ «غدر» به معناى ترك گفتن چيزى است، به همين جهت به كسى كه پيمان و عهد خود را بشكند و ترك كند، مى‌گويند: غدر كرده است.

و اين كه به گودال‌هاى آب‌ «غدير» مى‌گويند، به خاطر آن است كه، مقدارى از آب باران در آنها، رها و ترك شده است.

به هر حال، جمله فوق، تأكيدى است بر اين حقيقت كه «معاد» يك حكم عمومى و همگانى است و هيچ كس از آن مستثنى‌ نخواهد بود. [5]

[نُغْرِيَنَّكَ:]

«الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ»

«نُغْرِيَنَّكَ» از مادّه‌ «اغراء» به معناى دعوت به انجام كار، يا گرفتن چيزى توأم با تشويق و تحريض است. [6]

[نغق:]

«نغق» با «غين» به معناى صداى كلاغ است بدون اين كه گردن خود را بكشد و سر خود را حركت دهد. [7]

[نَفَّاثات:]

«مِن شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ»

«نَفَّاثات» از مادّه‌ «نَفْث» (بر وزن حبس) در اصل، به معناى ريختن مقدار كمى از آب دهان است، و از آنجا كه اين كار با دميدن انجام مى‌گيرد، «نفث» به معناى «نفخ» (دميدن) نيز آمده است. ولى، بسيارى از مفسران «نَفَّاثات» را به معناى «زنان ساحره» تفسير كرده‌اند ( «نَفَّاثات» جمع مؤنث است و مفرد آن «نفّاثة» صيغه مبالغه از «نفث» مى‌باشد) آنها اورادى را مى‌خواندند و در گره‌هايى مى‌دميدند و به اين وسيله سحر مى‌كردند.


[1]. ص، آيه 23 (ج 19، ص 264)

[2]. مائده، آيه 1 (ج 4، ص 318)

[3]. فاطر، آيه 37 (ج 18، ص 294)

[4]. لقمان، آيه 8 (ج 17، ص 29)؛ انسان، آيه 20 (ج 25، ص 370)؛ انفطار، آيه 13 (ج 26، ص 243)

[5]. كهف، آيه 47 (ج 12، ص 493)

[6]. احزاب، آيه 60 (ج 17، ص 458)

[7]. بقره، آيه 171 (ج 1، ص 655)

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 591
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست