نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 59
است استعمال شده باشد. در صورت اول:
اشاره به شاخههاى با طراوت درختان بهشتى است. بر عكس درختان دنيا كه داراى
شاخههاى پير و جوان و خشكيده هستند. و در صورت دوم: اشاره به تنوع نعمتهاى بهشت
و انواع مواهب آن است؛ بنابراين استعمال در هر دو معنا نيز بى مانع است.
اين احتمال نيز وجود دارد كه درختان بهشتى به گونهاى هستند كه در يك درخت،
شاخههاى مختلفى است و بر هر شاخه نوعى از ميوهها. [1]
[أَقاوِيل:]
«عَلَيْنَا بَعْضَ
الأَقاوِيلِ»
«أَقاوِيل» جمع «اقوال» و «اقوال» نيز به نوبه خود جمع «قول» است. بنابراين،
«أَقاوِيل» جمعِ جمع است و منظور از آن در اينجا سخنان
دروغين است. [2]
[إقتار:]
«يُسْرِفُوا وَ
لَمْ يَقْتُرُوا»
«اقتار» از مادّه «قَتْر» آن است كه كمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد. در يكى از روايات اسلامى تشبيه
جالبى براى «اسراف»، «اقتار» و حدّ «اعتدال» شده است و آن اين است هنگامى كه امام صادق عليه السلام اين آيه را تلاوت
فرمود، مشتى سنگريزه از زمين برداشت و محكم در دست گرفت، فرمود:
اين همان «اقتار» و سختگيرى است.
پس از آن مشت ديگرى برداشت و چنان دست خود را گشود كه همه آن به روى زمين
ريخت؛ فرمود: اين «اسراف» است.
بار سوم مشت ديگرى برداشت و كمى دست خود را گشود، به گونهاى كه مقدارى فرو
ريخت و مقدارى در دستش بازماند؛ فرمود: اين همان «قوام» است. [3]
[إقتباس:]
«نَقْتَبِسْ مِّنْ
نُورِكُمْ»
«اقتباس» در اصل از مادّه «قبس» به معناى گرفتن شعلهاى از آتش است؛ سپس به نمونهگيرىهاى
ديگر، نيز اطلاق شده. [4]
[أُقِّتَتْ:]
«إِذَا الرُّسُلُ
أُقِّتَتْ»
«أُقِّتَتْ» در اصل «وُقّتت» از مادّه «وقت» بوده كه واو مضموم آن تبديل به همزه شده و به معناى «توقيت وقت» براى رسولان پروردگار است. و اين نيز معلوم
است كه «وقت» براى خود آنها تعيين نمىشود، بلكه براى عمل آنها يعنى شهادتشان تعيين
مىگردد؛ و لذا گفتهاند آيه محذوفى دارد. [5]