نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 573
ن
[نَآ:]
«أَعْرَضَ وَ نَا
بِجانِبِهِ»
«نَآ» از مادّه «نأى» (بر وزن رأى) به معناى دور شدن است، و با اضافه كلمه «بِجانِبِهِ» معناى تكبر، غرور و موضعگيرى خصمانه را
مىرساند، چون آدمهاى متكبر صورت خود را بر مىگردانند وبابىاعتنايى دور
مىشوند. [1]
[نَادى:]
«إِذْ نَادى
رَبَّهُ»
«نَادى» از مادّه «مناداة- نداء» به معناى دعا با صداى بلند است. [2]
[نَادِى:]
«فَلْيَدْعُ
نَادِيَهُ»
«نَادِى» از مادّه «ندا» (صدا زدن) به معناى مجلس عمومى است، و گاه به مركز تفريح نيز «نادِىْ» گفته
مىشود، چون در آنجا افراد يكديگر را صدا مىزنند و ندا مىكنند.
بعضى گفتهاند: از «ندا» به معناى بخشش گرفته شده، چون در آنجا از يكديگر پذيرايى
مىكنند. «دار النّدوة» كه به مجلس مشورتى معروف «قريش» گفته مىشد نيز، از همين معنا گرفته شده. ولى، در سوره «علق» منظور از «نادى» جماعتى است كه
در آن مجلس جمع مىشوند، يا به تعبير ديگر، قوم و عشيره و دوستانى است كه امثال
«ابو جهل» در كارهاى خود، بر نيروى آنها تكيه مىكردند. [3]
[نار:]
«حُفْرَةٍ مِّنَ
النَّارِ»
«نار» در سوره «آل عمران» كنايه از جنگها و نزاعهايى بوده كه هر لحظه در دوران جاهليت به بهانهاى در
ميان اعراب شعلهور مىشده، قرآن مجيد با اين جمله اوضاع خطرناك عصر جاهليت را
منعكس مىسازد كه هر لحظه خطر جنگ و خونريزى آنها را تهديد مىكرد و خداوند در
پرتو نور اسلام آنها را از آن وضع نجات داد و مسلماً با نجات يافتن از وضع خطرناك
گذشته از آتش سوزان دوزخ نيز نجات يافتند. [4]
[نَازِعات:]
«وَ النَّازِعاتِ
غَرْقاً»
«نَازِعات» از مادّه «نزع» به معناى چيزى را از جا بر كندن و يا كشيدن است، مانند كشيدن كمان به هنگام
پرتاب تير، و گاه اين واژه در امور معنوى نيز به كار مىرود مانند: «نزعِ» عداوت
يا محبت از قلب، به معناى بركندن آن. [5]