نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 569
اما گاهى به مكانى كه بايد كارى در آن انجام پذيرد، گفته مىشود، مانند «ميقات حج» يعنى مكانى كه
هيچ كس بدون احرام نمىتواند از آنجا بگذرد.
و منظور از «ميقات» در سوره «واقعه» همان «وقت مقرر قيامت» است، كه در آن روز، همه انسانها در
محشر براى رسيدگى به حسابهايشان اجتماع مىكنند، گاهى نيز به صورت كنايه، براى
مكانى كه براى انجام كارى مقرّر شده است به كار مىرود. [1]
[مَيْمَنَة:]
«مَا أَصْحابُ
الْمَيْمَنَةِ»
اين احتمال داده شده كه «مَيْمَنَة» از مادّه «يمن» به معناى سعادت و خوشبختى و بركت است، يعنى آنها صاحبان
بركتند كه وجودشان هم براى خودشان بركت دارد، و هم براى جامعه. [2]
[ميمون:]
«ميمون» از مادّه «يُمْن» به معناى «يامن» كسى كه مايه خوشبختى است. [3]
[مُؤْصَدَه:]
«عَلَيْهِمْ نَارٌ
مُّؤْصَدَةُ»
«مُؤْصَدَه» از مادّه «ايصاد» به معناى بستن در و محكم كردن آن است، و لذا به اطاقكهايى كه در درون كوهها
براى جمع اموال به وجود مىآوردند، «وَصِيد» مىگفتند. [4]