نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 560
عقيده و عمل از اصل توحيد منحرف سازد، بايد به سوى او بازگردد، و هر قدر اين
امر تكرار شود، مانعى ندارد، تا سرانجام پايههاى فطرت آن چنان محكم و موانع و
دوافع آن چنان سست و بى اثر گردد، كه به طور مداوم در جبهه توحيد بايستيد، و مصداق
تام «وَ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّيْنِ حَنِيْفاً» گردد. [1]
[مَنْ يَشاء:]
«يُعَذِّبُ مَن
يَّشآءُ»
مراد از جمله «مَنْ يَشاء» (هر كه را بخواهد) همان مشيت توأم با حكمت است، يعنى هر كه را شايسته و مستحق
بداند، كه مشيت خدا بى حساب نيست، و هماهنگ با شايستگىها و استحقاقها است. [2]
[مَوْئِل:]
«مِن دُونِهِ
مَوْئِلًا»
«مَوْئِل» از مادّه «وئل» (بر وزن سرو) به معناى «ملجأ و پناهگاه و وسيله نجات» است. [3]
[مواخِر:]
«وَ تَرَى
الْفُلْكَ مَواخِرَ»
«مواخِر» جمع «مَاخِرَة» از مادّه «مَخْر» (بر وزن فخر) به معناى شكافتن آب از چپ و راست است، و به صداى وزش بادهاى
شديد نيز گفته مىشود، و از آنجا كه كشتىها به هنگام حركت آبها را با سينه خود
مىشكافند به آنها «مَاخِر» يا «مَاخِرَه» مىگويند. [4]
[موازره:]
«وازِرَةٌ وِزْرَ
أُخْرَى»
«موازره» از مادّه «وِزْر» به معناى معاونت است، چرا كه هر كسى به هنگام معاونت، قسمتى از بار ديگرى را
بر دوش مىكشد. [5]
[مَوازِين:]
«ثَقُلَتْ
مَوازينُهُ»
«موازين» جمع «ميزان» به معناى وسيله سنجش وزن است، منظور از «ميزان سنجش اعمال» يك ترازوى ظاهرى
دو كفه و مانند آن كه براى سنجش وزن اجسام به كار مىرود نيست.
بلكه منظور، وسيله مناسبى است كه ارزش اعمال آدمى را با آن مىسنجند، و به
تعبير ديگر، ميزان، مفهوم وسيعى دارد كه همه وسائل سنجش را شامل مىشود، و به طورى
كه از روايات مختلف برمىآيد، ميزان سنجش اعمال انسانها و حتى خود انسانها در آن
روز، پيشوايان بزرگ و