«اعين» جمع «عين» است كه يكى از معانى آن چشم، و معناى ديگر آن انسان باشخصيت است؛ البته معانى
ديگرى نيز دارد. [2]
[أغْدُوا:]
«أَنِ اغْدُوا
عَلى حَرْثِكُمْ»
«اغْدُوا» از مادّه «غدوة» به معناى اول روز است؛ و لذا به غذايى كه در آغاز روز خورده مىشود (صبحانه) «غداء» مىگويند (هر
چند در تعبيرات عربى روزمره كنونى «غداء» به ناهار گفته مىشود). [3]
[أَغْطَش:]
«وَ أَغْطَشَ
لَيْلَها»
«أَغْطَش» از مادّه «غطش» (بر وزن عرش) به معناى تاريكى است؛ ولى «راغب» در «مفردات» مىگويد: اصل آن از «اغطش» به معناى كسى
است كه چشم كم نورى دارد، گرفته شده است. [4]
[أَغلال:]
«في أَعْنَاقِهِمْ
أَغْلالًا»
«أَغلال» جمع «غل» در اصل
از مادّه «غلل»، به معناى چيزى است كه در وسط اشيايى قرار گرفته است؛ مثلًا به آب جارى كه از
لابلاى درختان عبور مىكند «غلل» مىگويند (بر وزن عمل). و «غُلّ» حلقهاى بود كه بر گردن يا دستها قرار
مىدادند، سپس آن را با زنجير مىبستند، و از آنجا كه گردن يا دست در ميان آن قرار
گرفته، اين كلمه در مورد آن به كار رفته است. گاه غلهايى كه بر گردن بوده جداگانه
به زنجير بسته مىشد؛ و غلهاى بر دست، جدا بوده است. اما گاهى دستها را در غل
مىكردند و به حلقهاى كه بر گردن بود مىبستند و شخص زندانى و اسير را شديداً در
محدوديت فشار و شكنجه قرار مىدادند. و اگر به حالت عطش، يا شدت اندوه و خشم «غله» (بر وزن قلّه)
گفته مىشود، آن نيز به خاطر نفوذ اين حالت در درون قلب و جسم انسان است؛ اصولًا،
مادّه «غَل» (بر وزن جَدّ) هم به معناى داخل شدن و هم داخل كردن آمده است؛ لذا در آمد
خانه يا زراعت و مانند آن را «غَلّه» مىگويند. در هر صورت گاهى طوق «غَلّ» كه بر گردن گذارده مىشد تا چانه ادامه پيدا
مىكرد و سر را به بالا نگه مىداشت؛ و در حالى كه اسير و زندانى فوقالعاده از
اين جهت شكنجه مىديد، از مشاهده اطراف خود باز مىماند. و اگر به