نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 545
[مُقْتِر:]
«وَ عَلَى
الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ»
«مُقْتِر» به معناى تنگدست است (از مادّه «قَتْر» به معناى بخل و تنگ نظرى نيز آمده است). [1]
[مُقْتَرِنِين:]
«الْمَلائِكَةُ
مُقْتَرِنِينَ»
«مُقْتَرِنِين» از مادّه «إِقتران» به معناى «متتابعين» يا «متعاضدين» آمده، و بعضى گفتهاند اقتران در اينجا بهمعناى تقارن است. [2]
[مقتسمين:]
«عَلَى
الْمُقْتَسِمينَ»
«مقتسمين» از مادّه «إِقتسام- قَسْم» به معناى تجزيهگران است. [3]
[مُقْتَصِد:]
«وَ مِنْهُم
مُّقْتَصِدٌ»
«مُقْتَصِد» از مادّه «إِقتصاد- قَصْد» به معناى ميانهرو مىباشد. [4]
[مَقْرَبَة:]
«يَتيماً ذا
مَقْرَبَةٍ»
«مَقْرَبَة» به معناى قرابت و خويشاوندى است، و تأكيد روى يتيمان خويشاوند نيز به خاطر
ملاحظه اولويتها است، و گرنه همه يتيمان را بايد اطعام و نوازش نمود، اين نشان
مىدهد: خويشاوندان در مورد يتيمان فاميل خود مسئوليت سنگينترى دارند. از اين
گذشته، سوء استفادههايى كه مخصوصاً در آن عصر در اين زمينه نسبت به اموال يتيمان
خويشاوند مىشده، ايجاب مىكرده است كه هشدار خاصى در مورد اين گردنه صعب العبور
داده شود.
«ابوالفتوح رازى» معتقد است: «مَقْرَبَه» از مادّه «قرابت» نيست، بلكه از
مادّه «قُرَب» است و اشاره به يتيمانى است كه از شدت گرسنگى گويى پهلوهايشان به هم
چسبيده است، ولى اين تفسير بسيار بعيد به نظر مىرسد. [5]
[مُقَرَّنِين:]
«مُّقَرَّنينَ فِى
الأَصْفادِ»
«مُقَرَّنِين» از مادّه «قرن» و «اقتران» به معناى نزديكى و اجتماع دو يا چند چيز است، منتها هنگامى كه به باب تفعيل
برده شود، از آن «تكثير» استفاده مىشود، بنابراين روى هم رفته كلمه «مُقَرَّنِين»
به معناى كسانى است كه بسيار به يكديگر نزديك شدهاند. و به طنابى كه اشياء را با
آن مىبندند، «قرن» مىگويند و نيز به كسى كه با غل و زنجير دست و پايش را به هم
مىبندند- به همين مناسبت- «مقرن» مىگويند. [6]