نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 409
ف
[فِئَة:]
«كَمْ مِنْ فِئَةٍ
قَليلَةٍ»
«فِئَة» از مادّه «فَيْىء» در اصل به معناى بازگشت است و از آنجا كه جمعيتى كه پشتيبان يكديگرند هر يك
به كمك ديگرى باز مىگردد، به آنها «فِئَة» (بر وزن هبه) اطلاق شده است. [1]
[فاتَكُم:]
«تَأْسَوْا عَلى
مَا فاتَكُمْ»
«فاتَكُم» از مادّه «فَوْت» به معناى از شما فوت شده مىباشد. [2]
[فاتن:]
«مَآ أَنْتُمْ
عَلَيْهِ بِفاتِنينَ»
«فاتن» اسم فاعل از مادّه «فتنه» به معناى فتنهگر و اغواكننده است. [3]
[فاجر:]
«إِلَّا فاجِراً
كَفَّاراً»
«فاجر» از مادّه «فجور» به معناى كسى است كه گناه زشت و شنيعى مرتكب مىشود، و «كفّار» مبالغه در
«كفر» است؛ بنابراين تفاوت ميان اين دو واژه اين است كه: يكى مربوط به جنبههاى
عملى است، وديگرىاعتقادى. [4]
[فاحِشَة:]
«فَعَلُوا
فاحِشَةً»
«فاحِشَة» از مادّه «فحش» و «فحشاء» به معناى هر عمل يا سخن بسيار زشت است و انحصار به اعمال منافى عفت ندارد؛
زيرا در اصل به معناى «تجاوز از حدّ» است كه هر گناهى را شامل مىشود، در سوره «عنكبوت» كنايه از
«همجنسگرايى» است.
و در سوره «نمل» منظور همجنسگرايى و عمل ننگين «لواط» است. [5]
[فاحِشَهٍ مُّبَيِّنَةٍ:]
«بِفاحِشَةٍ
مُّبَيِّنَةٍ»
منظور از «فاحِشَهٍ مُبَيِّنَةٍ» گناهان آشكار است و مىدانيم مفاسد گناهانى كه از افراد با
شخصيت، سر مىزند بيشتر در زمانى خواهد بود كه آشكارا باشد. [6]
[فارِض:]
«إِنَّها بَقَرَةٌ
لا فارِضٌ»
«فارِض» از مادّه «فَرْض» به معناى گاو مسن است، ولى بعضى ازمفسران گفتهاند: گاوى است كه مخصوصاً به
مرحلهاى از پيرى رسيده كه ديگر زاد و ولد نمىكند. [7]