نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 395
غ
[غائِبَة:]
«مِنْ غآئِبَةٍ فِي
السَّمآءِ»
«غائِبَة» از مادّه «غَيْب» جنبه وصفى دارد و به عقيده گروهى، «تاء» در آن براى تأنيث نيست، بلكه براى مبالغه است؛ و اشاره به
اشيايى است كه فوق العاده مستور و پنهان مىباشند.
ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه: «تاء» آن براى تأنيث باشد و موصوف آن، «اشياء» يا «خصلت» و مانند
آن محذوف گرديده است.
بعضى گفتهاند: «سُمِّى الشىء الذى يغيب و يخفى غائبة و خافية فكانت التاء
فيهما بمنزلتها ... فى انّها اسماء غير صفات» (اعراب القرآن، جلد 7، صفحه 250). [1]
[غابِر:]
«كَانَتْ مِنَ
الْغابِرينَ»
«غابِر» به كسى مىگويند كه همراهانش بروند و او باقى بماند، همان طور كه خانواده «لوط» با او رفتند و
تنها همسر او در شهر باقى ماند و به سرنوشت گنهكاران گرفتار شد.
«غابِر» از مادّه «غبور» به معناى باقيمانده چيزى است، و هر گاه جمعيتى از نقطهاى حركت كنند و كسى
باقى بماند، به او «غابر» مىگويند. و نيز به همين جهت باقيمانده خاك را «غبار»
مىنامند، و «غُبْرَه» به باقيمانده شير در پستان حيوان گفته مىشود.
و نسبت به همسر لوط از اين جهت است:
زنى كه در خانواده نبوت بوده، نمىبايست از «مسلمين و مؤمنين» جدا شود، اما
كفر، شرك و بتپرستى او سبب جداييش گرديد. [2]
«غاسِق» از مادّه «غَسَق» (بر وزن شفق) به گفته «راغب» در «مفردات»: به معناى شدت ظلمت شب است كه در نيمه شب حاصل
مىشود، و لذا قرآن مجيد به هنگام اشاره به پايان وقت نماز مغرب مىفرمايد: «إِلى غَسَقِ اللَّيْل». و اين كه در بعضى از كتب لغت «غسق» به معناى تاريكى آغاز شب تفسير شده، بعيد
به نظر مىرسد؛ به خصوص اين كه ريشه اصلى اين لغت به معناى امتلاء (پر شدن) و
سيلان است و