نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 351
ط
[طائر:]
«لا طائِرٍ
يَطِيْرُ بِجَنَاحَيْهِ»
«طائر» از مادّه «طَيَران» به هر گونه پرندهاى گفته مىشود، منتها چون در پارهاى از موارد به امور
معنوى كه داراى پيشرفت و جهش هستند اين كلمه اطلاق مىشود در آيه مورد بحث، براى
اين كه نظر فقط روى «پرندگان» متمركز شود جمله «يطير
بجناحيه» به آن افزوده شده است.
ولى، در سوره «اسراء» اشاره به چيزى است كه در ميان عرب معمول بوده، كه به وسيله پرندگان، فال نيك
و بد مىزدند، و از چگونگى حركت آنها، نتيجهگيرى مىكردند.
مثلًا اگر پرندهاى از طرف راست آنها حركت مىكرد، آن را به فال نيك
مىگرفتند، و اگر از طرف چپ حركت مىكرد آن را به فال بد مىگرفتند (و به آن
«تطيّر» مىگفتند). اما غالباً اين كلمه (تطيّر) به معناى فال بد زدن به كار
مىرود، در حالى كه «تفأّل» بيشتر به فال نيك زدن گفته مىشود. [1]
[طائِفٌ:]
«طائِفٌ مِّنَ
الشَّيْطانِ»
«طائِفٌ» از مادّه «طواف» به معناى «طواف كننده» است، گويا وسوسههاى شيطانى همچون طواف كنندهاى پيرامون فكر و روح انسان
پيوسته گردش مىكنند تا راهى براى نفوذ بيابند، اگر انسان در اين هنگام به ياد خدا
و عواقب شوم گناه بيفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهايى مىيابد و گرنه سرانجام
در برابر اين وسوسهها تسليم مىگردد.
ولى، گاه كنايه از بلا و مصيبتى است كه در شب روى مىدهد، و منظور در سوره «قلم» همين است. [2]
[طائِفَةٌ:]
«وَدَّتْ طائِفَةٌ
مِّنْ أَهْلِ الْكِتابِ»
«طائِفَةٌ» از مادّه «طواف» به معناى حركت دور چيزى است، و از آنجا كه در گذشته براى مسائل ايمنى و
امنيتى، به صورت دسته جمعى، مسافرت مىكردند، واژه «طائِفَة» بر آنها اطلاق شد،
سپس به هر گروه و جمعيتى «طائِفَة» گفتند. [3]
[طارِق:]
«وَالسَّمآءِ وَ
الطَّارِقِ»
«طارِق» از مادّه «طرق» (بر وزن برق) به معناى كوبيدن است، و راه را از اين جهت «طريق» گويند كه با
پاى رهروان كوبيده مىشود، و «مِطْرَقَه» به معناى پتك و چكش است كه براى كوبيدن فلزات و مانند آن
به