responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 340

دفاعى نيز اطلاق شده است، مانند شاخ گاو و شاخكى كه در پاى خروس است. [1]

[صَيْحَه:]

«الَّذِيْنَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ»

«صيحه» در لغت به معناى «صداى عظيمى» است، كه معمولًا از دهان انسان يا حيوانى بيرون مى‌آيد، ولى اختصاص به آن ندارد، بلكه، هر گونه صداى عظيم را شامل مى‌شود.

«صَيْحَه» در اصل به معناى «شكافتن چوب يا لباس و برخاستن صدا» از آن است، سپس در هر صداى بلند، و فرياد مانند، به كار رفته، گاه به معناى طول قامت نيز آمده، مثلًا گفته مى‌شود: بِأَرْضِ فُلانٍ شَجَرٌ قَدْ صاحَ! «در فلان زمين درختى است كه فرياد مى‌كشد» يعنى آن چنان طولانى شده، كه گويى فرياد مى‌زند و مردم را به سوى خود مى‌خواند.

«صَيْحَة» در سوره‌ «قمر» به معناى صداى عظيمى است كه از آسمان برمى‌خيزد، و ممكن است اشاره به صاعقه وحشت‌زايى باشد كه بر فراز شهر آنها در گرفت. [2]

***


[1]. احزاب، آيه 26 (ج 17، ص 289)

[2]. هود، آيه 67 (ج 9، ص 200)؛ يس، آيه 49 (ج 18، ص 431)؛ قمر، آيه 31 (ج 23، ص 66)

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 340
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست