نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 29
كه روى هم
متراكم مىشوند، تدريجاً ميل به سياهى پيدا مىكنند. [1]
[أُحِيْطَ:]
«وَ أُحِيْطَ بِثَمَرِهِ»
«أُحِيْطَ» از مادّه
«احاطه» در اين گونه موارد به معناى «عذاب
فراگير» است كه نتيجه آن، نابودى كامل است. [2]
[أَخافُ:]
«إِنِّى أَخافُ عَلَيْكُمْ»
«أَخافُ» از مادّه
«خوف» (مىترسم گرفتار چنين مجازاتى شويد) بعد از ذكر مسأله شرك در آيه
مورد بحث، ممكن است به خاطر اين باشد كه نوح عليه السلام مىخواهد به آنها بگويد:
اگر يقين به چنين مجازاتى نداشته باشيد، لااقل بيم آن هست. بنابراين، عقل اجازه نمىدهد
با چنين احتمالى اين راه را بپيماييد؛ و به استقبال چنين عذاب دردناكى بشتابيد.
[3]
[أَخْبَتُوا:]
«وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ»
«أَخْبَتُوا» از مادّه
«إِخبات» از ريشه «خَبْت» (بر وزن
ثبت) به معناى زمين صاف و وسيع است كه انسان به راحتى و با اطمينان مىتواند در آن
گام بردارد. به همين جهت اين ماده در معناى اطمينان به كار رفته، و به معناى خضوع
و تسليم نيز آمده است؛ چرا كه چنين زمينى هم براى گام برداشتن اطمينان بخش است، و
هم در برابر رهروان، خاضع و تسليم. [4]
[أُخْت:]
«أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها»
«أُخْت» (خواهر) در
لغت عرب بهمعناى همرديف و همسنخ است مانند دو خواهر نسبت به يكديگر؛ در اينجا
كنايه از ارتباط و پيوند فكرى و روحى در ميان گروههاى منحرف است و از آنجا كه
«أُمَّت» مؤنث لفظى است، تعبير به «أُخْت»
شده، نه «أَخْ».[5]
[إِختلاف:]
«وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ»
«اختلاف» ممكن است در
اينجا به معناى «آمد و شد» باشد؛ زيرا
از مادّه «خلف و خلاف» به معناى جانشين يكديگر شدن است؛ و
نيز ممكن است به معناى تفاوت و كم و زياد شدن مقدار شب و روز باشد، و يا هر دو.
[6]