نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 279
[سابِقُون:]
«وَالسَّابِقُونَ
السَّابِقُونَ»
«سابِقُون» كسانى هستند كه نه تنها در ايمان پيشگامند، كه در اعمال خير و صفات و اخلاق
انسانى نيز پيشقدماند؛ آنها «اسوه» و «قدوه» مردمند، امام و پيشواى خلقند، و به همين دليل، مقربان
درگاه خداوندِ بزرگند. در روايات اسلامى، گاه «سابقون» به چهار نفر «هابيل»، «مؤمن آل فرعون» و «حبيب نجار» كه هر كدام در
امّت خود پيشگام بودند، و همچنين «امير مؤمنان
على بن ابى طالب» عليه السلام كه نخستين
مسلمان از مردان بود تفسير شده، در حقيقت بيان مصداقهاى روشن آن است، و به معناى
محدود ساختن مفهوم آيه نيست. [1]
[سابِقِين:]
«وَمَا كَانُواْ
سابِقينَ»
«سابِقِين» جمع «سابق» به معناى كسى است كه پيشى مىگيرد و جلو مىافتد، و اگر مىفرمايد: آنها پيشى
نگرفتند، مفهومش اين است كه آنها نتوانستند از قلمرو قدرت خدا، با امكاناتى كه در
اختيار داشتند بگريزند، و از عذاب الهى رهايى يابند، بلكه در همان لحظهاى كه
خداوند اراده كرد، آنها را به ديار عدم با ذلت و زبونى فرستاد. [2]
[ساحَة:]
«نَزَلَ
بِساحَتِهِمْ»
تعبير به «ساحَة» (صحن خانه و فضاى ميان خانهها) براى اين است كه نزول عذاب را در متن زندگى
آنها مجسم كند، و مبدل شدن كانون آرامش آنها را به كانونى از وحشت و اضطراب، نشان
دهد. [3]
[سادة:]
«إِنَّآ أَطَعْنَا
سادَتَنَا»
«ساده» جمع «سيّد» به معناى مالك بزرگى است كه تدبير شهرهاى مهم و يا كشورى را بر عهده دارد. به
اين ترتيب «ساده» اشاره به رؤساى بزرگ محيط است. [4]
[سارِب:]
«وَ سارِبٌ
بِالنَّهارِ»
«سارِب» از مادّه «سَرَب» (بر وزن ضرر) در اصل به معناى آب جارى است و سپس به انسانى كه دنبال كارى در
حركت است گفته مىشود. [5]
[سارِعُوا:]
«وَ سارِعُوا إِلى
مَغْفِرةٍ»
«سارِعُوا» از «مسارعت» به معناى كوشش و تلاش دو يا چند نفر براى پيشى گرفتن از