نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 267
ز
[زاجرات:]
«فَالزَّاجِراتِ
زَجْراً»
«زاجرات» از مادّه «زجر» به معناى «راندن چيزى با صدا و فرياد» است، سپس، در معناى گستردهترى به كار
رفته كه هر گونه طرد و منع را، شامل مىشود. بنابراين «زاجرات» به معناى گروههايى است كه به منع و طرد و زجر
ديگران مىپردازند. [1]
[زاغَت:]
«وَ إِذْ زاغَتِ
الأَبْصارُ»
«زاغَت» از مادّه «زيغ»، به معناى انحراف از حق و درستى است و در سوره «ص» به چشم نسبت داده شده، نه به صاحبان چشم، و
اين براى بيان مبالغه در مطلب است. [2]
[زاغُوا:]
«فَلَمَّا زاغُوا
أَزاغَ اللَّهُ»
«زاغُوا» از مادّه «زيغ» به معناى انحراف از طريق مستقيم است. [3]
[زاهِق:]
«فَإِذا هُوَ
زاهِقٌ»
«زاهِق» به معناى چيزى است كه به كلّى مضمحل شده. [4]
[زَبانِيَة:]
«سَنَدْعُ
الزَّبانِيَةَ»
«زَبانِيَة» جمع «زِبنيه» (به كسر زا) در اصل، به معناى مأمورين انتظامى، از مادّه «زَبْن» (بر وزن
متن) به معناى دفع كردن، صدمه زدن و دور ساختن است، و در اينجا به معناى فرشتگان
عذاب و مأموران دوزخ است. [5]
[زَبَد:]
«فَاحْتَمَلَ
السَّيْلُ زَبَداً»
«زَبَد» به معناى كفهاى روى آب و يا هر گونه كف مىباشد و مىدانيم بر روى آب زلال،
كمتر كف آشكار مىگردد، چرا كه كفها به خاطر آلوده شدن آب و اجسام خارجى مىباشد. [6]
[زُبَر:]
«آتُوني زُبَرَ
الْحَديدِ»
«زُبَر» جمع «زبرة» (بر وزن غرفه) به معناى قطعات بزرگ و ضخيم آهن است. [7]
[زُبُر:]
«بِالْبَيِّنَاتِ
وَ الزُّبُرِ»
«زُبُر» جمع «زبرة» (بر وزن لقمه) به معناى قسمتى از موى پشت سر حيوان است كه آن را جمع و از
بقيه جدا كنند، سپس اين واژه