نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 245
حقايق دينى، به صورت دانشمندان الهى و ربّانى در آورند، كه جز خدا نپرستند و
جز به سوى علم و دانش دعوت نكنند. [1]
[رَبَتْ:]
«الْمَآءَ
اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ»
جمله «رَبَتْ» از مادّه «رُبُوّ» (بر وزن غلو) به معناى افزايش و نمو است و «ربا» نيز از همين ماده است، چرا
كه «رباخوار» طلب خود را با افزايشى مىگيرد. [2]
[رَبَطْنَا:]
«أَنْ رَّبَطْنَا
عَلى قَلْبِها»
«رَبَطْنَا» از مادّه «رَبْط» در اصل به معناى بستن حيوان يا مانند آن به جايى است تا مطمئناً در جاى خود
محفوظ بماند، و لذا محل اين گونه حيوانات را «رباط» مىگويند، و سپس به معناى وسيعترى كه همان
حفظ و تقويت و استحكام بخشيدن است، آمده و منظور از «ربط قلب» در اينجا، تقويت دل مادر موسى عليه السلام
است، تا ايمان به وحى الهى آورد و اين حادثه بزرگ را تحمل كند. [3]
[رَبْوَه:]
«ءَاوَيْنَاهُمآ
إِلى رَبْوَةٍ»
«رَبْوَه» از مادّه «ربا» به معناى زيادى و افزايش است و در اينجا به معناى سرزمين بلند مىباشد. [4]
[رَبُّهُمَا، رَبِّهِم:]
«يُبْدِلَهُمَا
رَبُّهُمَا»
تعبير به «رَبِّهِم» (پروردگارشان) گويا اشاره به اين است كه «ربوبيت» و «مالكيت» و تربيت خداوند
ايجاب مىكند كه حساب و كتاب و معادى در كار باشد. [5]
[رِبِّيُون:]
«رِبِّيُّونَ
كَثيرٌ»
«رِبِّيُون» جمع «رِبِّى» (بر وزن ملّى) است و به كسى گفته مىشود كه ارتباط و پيوند او با خدا محكم؛
با ايمان، دانشمند، با استقامت و با اخلاص باشد. [6]
[رِجال:]
«فَإِنْ خِفْتُمْ
فَرِجالًا»
«رِجال» در اينجا جمع «راجِل» به معناى پياده است، و منظور اين است كه به هنگام خوف از
حمله دشمن، مىتوانيد نماز را در حالتى كه سواره، يا پياده و در حال حركت و فعاليت
هستيد، انجام دهيد. [7]
[رُجَّت:]
«إِذا رُجَّتِ
الأَرْضُ رَجّاً»
«رُجَّت» از مادّه «رجّ» (بر وزن حج) به معناى «حركت دادن شديد» است. [8]
«رِجْز» در معانى زيادى به كار رفته است؛ «بلاهاى سخت، طاعون، بت و بتپرستى، وسوسه
شيطان، و برف يا تگرگ سخت».
ولى همه اينها مصداقهاى مختلفى است از مفهومى كه ريشه اصلى آن را تشكيل
مىدهد؛ زيرا ريشه اصلى آن به طورى كه «راغب» در كتاب «مفردات» گفته، همان «اضطراب» است.
و به گفته «طبرسى» در «مجمع البيان» مفهوم اصليش انحراف از حق مىباشد.
بنابراين، اگر به مجازات و كيفر و بلا «رِجْز» گفته مىشود، براى اين است كه
بر اثر انحراف از حق و ارتكاب گناه، دامان انسان را مىگيرد.
همچنين بتپرستى يك نوع انحراف از حق و اضطراب در عقيده است، و نيز به همين
جهت عربها به يك نوع بيمارى كه به شتر دست مىدهد و سبب لرزش پاى او