نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 233
ذ
[ذا الأيْد:]
«عَبْدَنَا داوُدَ
ذَا الْأَيْدِ»
«ذا الأيْد» به معناى صاحب قدرت است و توصيف داود عليه
السلام به اين كلمه به خاطر اين است كه نيروى جسمانيش
در حدى بود كه در ميدان جنگ «بنى اسرائيل» با «جالوت» جبارِ ستمگر، با يك ضربه نيرومند به وسيله
سنگى كه از فلاخن رها كرد، او را از بالاى مركب بر روى خاك افكند و در خون خود
غلطيد. حتى بعضى نوشتهاند كه سنگ، سينه او را شكافت و از آن طرف بيرون آمد! [1]
[ذات:]
«عَليمٌ بِذاتِ
الصُّدُورِ»
«ذات» كه مذكر آن «ذو»
مىباشد، در اصل به معناى «صاحب» آمده است؛ هر چند در تعبيرات فلاسفه به معناى عين
و حقيقت و گوهر اشياء به كار مىرود. اما به گفته «راغب» در «مفردات» اين اصطلاحى است كه در كلام عرب
وجود ندارد.
و به اين ترتيب جمله «إِنَّهُ عَلِيْمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» در سوره «شورى» مفهومش اين است
كه خداوند از افكار و عقائدى كه حاكم بر دلهاست و گويى صاحب و مالك آن شده، با خبر
است و اين اشاره لطيفى است، به حاكميت و استقرار افكار، بر قلوب و ارواح انسانها
(دقت كنيد).
و «ذاتِ الصُّدُور» در سوره «حديد» اشاره به نيات و اعتقاداتى است كه قلوب انسانها را در اختيار خود گرفته است،
و بر آن حاكم است (دقت كنيد). [2]
[ذارِيات:]
«وَالذَّارِياتِ
ذَرْواً»
«ذارِيات» جمع «ذاريه» به معناى بادهايى است كه اشياء را به پرواز در مىآورد. [3]
[ذِراع:]
«ذَرْعُها
سَبْعُونَ ذِراعاً»
«ذِراع» به معناى «فاصله آرنج تا نوك انگشتان» است، (در حدود نيم متر) كه واحد طول
نزد عرب بوده و يك مقياس طبيعى است. ولى بعضى گفتهاند كه اين ذراع غير از ذراع
معمول است به طورى كه هر ذراع از آن فاصلههاى عظيمى را دربر مىگيرد و همه
دوزخيان را به آن زنجير مىبندند. [4]