نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 229
و يا اولى را اسم مصدر و دومى را مصدر شمردهاند. و به هر حال با مادّه «تداول» كه به معناى
دست به دست كردن است، ريشه مشترك دارد. [1]
[دِهاق:]
«وَ كَأْساً
دِهاقاً»
«دِهاق» را بسيارى از مفسران و اهل لغت به معناى «لبريز» تفسير كردهاند ولى «ابن منظور» در «لسان العرب» دو معناى ديگر نيز براى آن
نقل كرده: «پى در پى» و «صاف و زلال».[2]
[دِهان:]
«فَكَانَتْ
وَرْدَةً كَالدِّهانِ»
«دِهان» (بر وزن كتاب) به معناى روغن مذاب، و گاه به معناى دُردى است كه در روغن
تهنشين مىشود؛ و غالباً رنگهاى مختلفى دارد. اين تشبيه ممكن است از اين نظر
باشد كه رنگ آسمان به صورت روغن مذاب گلگون در مىآيد و يا اشاره به ذوب شدن كرات
آسمانى و يا رنگهاى مختلف آن بوده باشد.
بعضى «دهان» را به معناى «چرم سرخ رنگ» نيز تفسير كردهاند؛ و در هر صورت، اين تشبيهات
تنها مىتواند شبحى از صحنه هولناك قيامت را مجسم سازد؛ چرا كه در واقع شباهتى به
هيچ حادثهاى از حوادث اين دنيا ندارد، و صحنههايى است كه تا كسى نبيند،
نمىداند. [3]
[دهر:]
«وَ مَا يُهْلِكُنآ
إِلَّا الدَّهْرُ»
در بعضى از تعبيرات «دهر» به معناى «ابناء روزگار» و «مردم زمانه» به كار رفته، كه
بزرگان از بىوفايى آنها شكوه كردهاند. [4]
[ديّار:]
«مِنَ الْكَافِرينَ
دَيَّاراً»
«ديّار» (بر وزن سيّار) از مادّه «دار» به معناى كسى است كه در خانهاى سكنى مىگزيند.
اين واژه معمولًا در موارد نفى عام به كار مىرود، مثلًا گفته مىشود: مَا فِى الدَّارِ دَيَّارٌ «در خانه احدى ساكن نيست».
بعضى گفتهاند كه در اصل «دَيوار» (بر وزن حيوان) بوده، سپس «واو» تبديل به «ياء» شده و در
آن ادغام و «ديّار» گشته است ( «البيان فى غرائب القرآن»، جلد 2، صفحه 465، و
تفسير «كبير فخر رازى»، ذيل آيات مورد بحث). [5]
[دِين:]
«إِنَّ الدِّينَ
عِنْدَاللَّهِ الْإِسْلامُ»
«دِين» در لغت در اصل، به معناى جزا و پاداش است، و به معناى اطاعت و پيروى از فرمان
نيز آمده است، و در اصطلاح مذهبى، عبارت از مجموعه قواعد و قوانين و آدابى است كه
انسان در سايه آنها مىتواند به خدا نزديك شود و به سعادت دو جهان برسد و از نظر
اخلاقى و تربيتى در مسير صحيح گام بردارد. [6]
[دينار:]
«دينار» عبارت است از يك مثقال شرعى طلاى مسكوك، و مثقال شرعى معادل 18 نخود يعنى سه
چهارمِ مثقال معمولى است. [7]