نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 217
اگر چه بدون توجّه باشد، اطلاق مىگردد.
منظور از «خَيْر» در سوره «احزاب»، پيروزى در جنگ است؛ البته پيروزى لشكر كفر، هرگز خير نبود،
بلكه شرّ بود. اما قرآن كه از دريچه فكر آنها سخن مىگويد، از آن تعبير به «خَيْر»
كرده اشاره به اين كه آنها به هيچ نوع پيروزى در اين ميدان نائل نشدند.
بعضى نيز گفتهاند: منظور از «خَيْر» در اينجا «مال» است؛ چرا كه اين كلمه در
بعضى از موارد ديگر، نيز به مال اطلاق شده است.
در ميان عرب معمول است كه از «خيل» (اسب) به «خير» تعبير مىكنند، و در حديثى
آمده است كه پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: الخَيْرُ مَعْقُودٌ بِنَواصِى الْخَيْلِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: «خير و خوبى به پيشانى اسب تا روز قيامت بسته شده است».
بعضى «خير» را در سوره «ص»، به معناى «مال» يا «مال كثير» تفسير كردهاند كه ممكن است
منطبق بر تفسير سابق گردد؛ چرا كه مصداق مال در اينجا همان اسبها است.
«خَيْر» غالباً در مورد صفات نيك و جمال معنوى به كار مىرود و «حسن» غالباً در
زيبايى و جمال ظاهر. [1]
[خيرات:]
«خَيْراتٌ حِسانٌ»
«خيرات» بعضى گفتهاند جمع «خيّره» (بر وزن سيّده) است كه به خاطر تخفيف آن را «خيرات»
گفتهاند، و بعضى آن را جمع «خَيْره» (بر وزن حَيْره) دانستهاند، و در هر حال
معناى وصفى دارد نه معناى «افعل التفضيل»؛ چرا كه «افعل التفضيل»، جمع بسته
نمىشود. [2]
[خَيل:]
«وَ الْفِضَّةِ وَ
الْخَيْلِ»
«خَيل» اسم جمع است و به معناى
«اسبها» يا «اسب سواران» هر دو آمده است البته در آيه مورد بحث منظور همان معناى
اول است. اما در سوره «اسراء» به معناى دوم است و اشاره به لشكر سواره مىكند.
و «خَيل» در سوره «حشر» به معناى «اسبها» است (جمعى است كه مفرد از جنس خود
ندارد). «راغب» در «مفردات» مىگويد: «خَيل» در اصل از مادّه «خيال» است كه به
معناى پندار و تصورات ذهنى است و «خيلاء» به معناى «تكبر و خود برتربينى» است؛ چرا
كه از يك نوع تخيل فضيلت، ناشى مىشود. و از آنجا كه وقتى انسان بر اسب سوار
مىشود، غالباً يك نوع غرور و كبر احساس مىكند، لفظ «خيل» بر اسب اطلاق شده است. [3]