نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 167
[جَنَّات:]
«جَنَّاتُ عَدْنٍ
يَدْخُلُونَهَا»
«جَنَّات» جمع «جَنّة» به معناى باغها است و ذكر «جَنَّات» و «عُيُون» به صيغه جمع، اشاره به
باغهاى متنوع و چشمههاى فراوان و گوناگون بهشت است كه هر كدام لذت تازهاى
مىآفريند، و ويژگى خاصى دارد. [1]
«جُنَاح» از مادّه «جَنَحَ» در اصل به معناى تمايل به يك سمت است، و از آنجا كه گناه انسان را از حق
منحرف و متمايل مىكند، به آن «جُنَاح» گفته مىشود. [3]
[جَنَاح:]
«وَاضْمُمْ
إِلَيْكَ جَنَاحَكَ»
تعبير «جَنَاح» (بال) از مادّه «جَنَحَ» به جاى دست، تعبير زيبايى است كه شايد هدف از آن، تشبيه
حالت آرامش انسان به حالت پرندهاى باشد كه به هنگام مشاهده امر وحشتناك بال و پر
مىزند، اما وقتى آرامش خود را باز يافت، بال و پر خود را جمع مىكند. [4]
[جَنان:]
«وَ الْجَآنَّ
خَلَقْنَاه»
«جَنان» از مادّه «جَنَّ» به قلب كه در درون سينه پوشانده شده، مىگويند. [5]
[جُنُب:]
«وَ إِنْ كُنْتُمْ
جُنُباً فَاطَّهَّرُوا»
«جُنُب» «مصدرى» است كه به معناى «اسم فاعل» آمده، و در اصل به معناى «دور شونده»
است؛ زيرا ريشه اصلى آن «جنابت» به معناى «بُعد» و دورى است، و اگر شخص «جُنُب» به
اين عنوان ناميده مىشود به خاطر آن است كه بايد در آن حال، از نماز و توقف در
مسجد و مانند آن دورى كند، و اين كلمه (جُنُب) هم بر مفرد و هم بر جمع، هم بر مذكر
و هم بر مؤنث اطلاق مىشود.
اطلاق «جار جنب» بر همسايه دور، به همين مناسبت است. ضمناً ممكن است از اين كه
قرآن مىگويد: به هنگام نماز اگر جُنُب هستيد غسل كنيد استفاده شود كه غسل جنابت
جانشين وضو نيز مىشود. [6]