نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 164
[جَرَحْتُمْ:]
«وَ يَعْلَمُ مَا
جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ»
«جَرَحْتُمْ» از مادّه «جرح» و در اينجا به معناى «اكتساب» و به دست آوردن چيزى است. يعنى شما شب و روز در زير چتر
قدرت و علم خداوند قرار داريد، آن كس كه از پرورش دانههاى نباتات در دل خاك، و از
سقوط و مرگ برگها در هر مكان و هر زمان آگاه است، از اعمال شما نيز آگاهى دارد. [1]
[جُرُز:]
«مَا عَلَيْها
صَعِيداً جُرُزاً»
«جُرُز» (بر وزن شتر) در اصل از مادّه «جرز» (بر وزن مرض) به معناى قطع كردن و بريدن، به معناى زمينى
است كه گياهى در آن نمىرويد، گويى گياهان خود را خرد و ريشهكن ساخته، و به تعبير
ديگر «جُرُز» به سرزمينى گفته مىشود كه به خاطر خشكسالى و كمى باران، تمام
گياهانش از ميان بروند. [2]
[جَرَز:]
«إِلَى الأَرْضِ
الْجُرُزِ»
«جَرَز» (بر وزن مرض) به معناى قطع كردن و بريدن است. [3]
[جِزْيَة:]
«حَتَّى يُعْطُوا
الْجِزْيَةَ»
«جِزْيَة» از مادّه «جَزاء» به معناى مالى است كه از غير مسلمانان كه در پناه حكومت اسلامى قرار
مىگيرند، گرفته مىشود؛ و اين نامگذارى به خاطر آن است كه آن را به عنوان «جزاء در برابر حفظ مال و جانشان» به حكومت اسلامى مىپردازند. (اين مطلبى است كه از سخنان «راغب» در كتاب
«مفردات» استفاده مىشود). [4]
[جَسَد:]
«جَسَداً ثُمَّ أَنَابَ»
«جَسَد» به معناى جسم بىروح است، و به گفته «راغب» در كتاب «مفردات» مفهومى محدودتر
از مفهوم «جسم» دارد، زيرا جسد بر غير انسان اطلاق نمىشود (مگر به طور نادر) ولى
جسم اعم است. [5]