نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 161
مىخواهد نقص خود را با ادعاى عظمت و تكبر ظاهراً بر طرف سازد، هر گونه حقى
براى خود بر مردم قائل است ولى هيچ حقى براى كسى بر خود قائل نيست، اينها همه از
صفات بارز طاغوتيان و مستكبران در هر زمان است.
ولى كلمه «جبّار» گاهى بر خداوند نيز اطلاق مىشود كه به معناى ديگرى است و آن «اصلاح كننده
موجود نيازمند به اصلاح» و يا «كسى كه مسلّط بر همه چيز است» مىباشد، جالب اين كه
«جبّار» اشاره به صفت نفسانى يعنى روح سركشى است. [1]
[جِبِلّ:]
«أَضَلَّ مِنْكُمْ
جِبِلًّا كَثيراً»
«جِبِلّ» (به كسر ج و ب و تشديد لام)
از مادّه «جَبَل» چنان كه «راغب» در «مفردات» گويد: به معناى جماعت و گروه است، كه از نظر
عظمت، تشبيه به «جَبَل» (بر وزن عمل) به معناى كوه شده است؛ و تعبير «كَثِيراً»
براى تأكيد بيشتر، در مورد پيروان شيطان است كه در هر جامعهاى قشر عظيمى را تشكيل
مىدهند. بعضى عدد «جبل» را ده هزار نفر يا بيشتر نوشتهاند و براى كمتر از آن اين تعبير را مناسب
ندانستهاند ولى بعضى اين اعداد را لازم نمىدانند. [2]
[جِبِلَّة:]
«وَ الْجِبِلَّةَ
الْأَوَّلِينَ»
«جِبِلَّة» از «جَبَل» به معناى كوه است، به جماعت زياد كه در عظمت همچون كوهند گفته شده؛ بعضى عدد
آن را ده هزار ذكر كردهاند. و نيز به طبيعت و فطرت انسان «جبلّة» اطلاق شده؛ چرا
كه غير قابل تغيير است همچون كوه كه نمىتوان آن را جابه جا كرد. [3]
[جَبِين:]
«وَ تَلَّهُ
لِلْجَبِينِ»
«جَبِين» از مادّه «جُبْن» به معناى طرف صورت است، و دو طرف را «جَبِينان» مىگويند. [4]
[جِثِيّاً:]
«حَوْلَ جَهَنَّمَ
جِثِيّاً»
تعبير «جِثِيّاً» (با توجّه به اين كه «جِثِىّ» جمع «جاثى» به معناى كسى است كه بر سر زانو
نشسته) شايد اشاره به ضعف، ناتوانى، ذلت و زبونى آنها باشد، گويى قدرت ندارند بر
سر پا بايستند، البته اين كلمه معانى ديگرى هم دارد: از جمله اين كه بعضى