مِلَّةٍ واحِدَةٍ امْ انْتُمْ اعْلَمُ بِخُصُوصِ يك مذهب نداريم؟ يا اينكه شما به عام و خاص
الْقُرآنِ وَعُمُومِهِ مِنْ ابِي وَابْنِ عَمِّي؟
قرآن از پدرم و پسر عمويم آگاهتريد؟
فَدُونَكَها [1] مَخْطُومَةً [2] مَرْحُولَةً [3]،
حال كه چنين است پس بگير آن- ارث مرا- كه همچون مركب آماده و مهار شده آماده بهرهبردارى است و بر آن سوار شو،
تَلْقاكَ يَوْمَ حَشْرِكَ، فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ،
ولى بدان در قيامت تو را ديدار مىكند و بازخواست مىنماييم، و در آن روز چه جالب است كه داور خداست،
وَالزَّعِيمُ مُحَمَّدٍ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ)،
و مدّعىِ تو محمّد صلى الله عليه و آله،
وَالْمَوْعِدُ الْقِيامَةُ، وَعِنْدَ السّاعَةِ يَخْسَرُ
و موعدِ داورى، رستاخيز، و در آن روز باطلان زيان
[1]. اسم فعل به معناى امر، بگير مركب و شتر خلافت را.
[2]. مهار شد.
[3]. افسارزده و جل شده (آماده).